شناسايي محيط دروني و بيروني زنجيره هاي توليد و نسبت آنها با مسئله خام فروشي

هرچند مسئله خام فروشي به‌طور عاميانه توسط رسانه‌ها، پژوهشگران و حتي نهادهاي پژوهشي و برنامه‌ريزي كشور مورد توجه قرار گرفته است، اغلب فاقد پايه‌هاي نظري، روش مشخص و كاربست عملي بوده است. اين مسئله از سه منظر برجسته مي‌گردد. نخست محيط دروني زنجيره‌هاي توليد از منظر ستانده و نهاده، دوم محيط بيروني زنجيره‌هاي توليد برحسب DVA و VS و سوم رابطه بين آن دو با مسئله خام فروشي. از جنبه روش تحقيق، الگوي تعادل عمومي و جدول متقارن محصول در محصول به ابعاد ۱۳۰*۱۳۰ سال ۱۳۹۵ مبناي تحليل قرار مي‌گيرد. يافته‌هاي كلي مقاله نشان مي‌دهد كه 1) توجه صرف به محيط دروني زنجيره‌ها در كنار ناديده گرفتن محيط بيروني زنجيره‌ها نمي‌تواند كاركرد فعاليت‌ها (محصولات) و نسبت آن‌ها با مسئله خام فروشي در ساختار اقتصاد ايران را آشكار نمايد. 2) محيط دروني زنجيره‌هاي توليد محصولات معادن بسيار ضعيف، ولي محيط بيروني آن در صدر محصولات قرار دارد. اين در حالي است كه محصولات خدمات به‌ويژه عمده‌فروشي و خرده‌فروشي نقش مسلط را در هر دو زنجيره دارند كه وجوه ديگري از خام فروشي را نشان مي‌دهد و مؤيد نظريه‌هاي دولت رانتير و بيماري هلندي است.