بررسي تاثير استراتژي‌هاي يادگيري سازماني بر خلاقيت، نوآوري و عملكرد محصول جديد شركت‌هاي صنعتي كوچك شهرك صنعتي پايتخت

تجربيات بحران اقتصادي اروپا در سال 2008 نشان داد كه دارايي‌هاي نامشهود شركت‌ها هم‌چون مهارت، تجربه و دانش‌ كاركنان، از آن‌ها در مقابل ورشكستگي محافظت كرد. همين مسئله سبب شد شركت‌ها دارايي‌هايي چون توانايي فردي براي يادگيري، خلاقيت و خلق و ادغام دانش‌هاي عملي را به‌عنوان منابع مزيت‌هاي رقابتي قرار دهند. مطالعات نشان داده است كه شركت‌هاي كوچك علاوه بر اثري كه بر رشد اقتصادي دارند، نسبت به شركت‌هاي بزرگ‌تر توانايي بالاتري براي تغيير و نوآور بودن دارند. درگاه خدمات‌رساني سازمان صنايع كوچك و شهرك‌هاي صنعتي ايران در آمارنامه كامل عملكرد سازمان تا پايان خرداد سال 1402 تعداد واحدهاي به بهره‌برداري رسيده را بيش از 50000 واحد اعلام كرده كه حاكي از اهميت و نقش اين شركت‌ها در اقتصاد كشور است[1]. از سويي نرخ شكست محصول جديد بسيار بالا و منابع شركت‌هاي كوچك بسيار محدود است كه آن‌ها را فوق‌العاده آسيب‌پذير مي‌سازد. ازاين‌رو هدف اصلي اين مطالعه بررسي اثر استراتژي‌هاي يادگيري بر خلاقيت، نوآوري و عملكرد محصول جديد شركت‌هاي كوچك صنعتي در شهرك صنعتي پايتخت تعيين‌شده است. به‌همين منظور براي تعيين روابط ميان اين متغيرها از مدل‌يابي معادلات ساختاري و رويكرد كم‌ترين مربعات جزئي استفاده شد. نتايج اين پژوهش از بررسي 473 شركت اين شهرك نشان داد كه استراتژي يادگيري اكتشافي بر هر دو نوع خلاقيت بداهه و تركيبي اثر مثبت و معني‌داري دارد و به‌طور غيرمستقيم بر نوآوري و عملكرد محصول جديد اثر مي‌گذارد. استراتژي يادگيري بهره‌بردارانه تنها بر خلاقيت بداهه اثر مي‌گذارد. خلاقيت بداهه نه‌تنها اثر قابل‌توجهي بر خلاقيت تركيبي دارد، بلكه هر دو اين خلاقيت‌ها اثر مثبت و معني‌داري بر نوآوري و عملكرد محصول جديد اين شركت‌ها دارند.