عنوان مقاله :
تأثير مشاوره گروهي مهارتهاي زندگي با رويكرد شناختي رفتاري بر تطابق زنان خشونت ديده
پديد آورندگان :
محمدي ، فائزه دانشگاه علوم پزشكي اراك , طاهرخاني ، سكينه دانشگاه علوم پزشكي اراك - دانشكده پزشكي - گروه آموزشي مامايي , زمانيان ، مريم دانشگاه علوم پزشكي اراك - دانشكده بهداشت - گروه آموزشي اپيدميولوژي , الهي ، الهه دانشگاه علوم پزشكي اراك - دانشكده پزشكي - گروه آموزشي روانشناسي
كليدواژه :
همسر آزاري , مهارتهاي زندگي , رويكرد شناختي رفتاري , تطابق , مشاوره گروهي , زن خشونت ديده
چكيده فارسي :
زمينه و هدف: نحوه راهبرد تطابقي زنان در مواجهه با خشونت ميتواند منجر به افزايش و يا كاهش خشونت و همچنين استرس مرتبط با آن شود. يكي از راهكارها جهت ارتقاي تطابق، ميتواند آموزش مهارتهاي زندگي باشد. لذا اين مطالعه با هدف تعيين تأثير مشاوره گروهي مهارتهاي زندگي با رويكرد شناختي رفتاري بر تطابق زنان خشونت ديده انجام گرفته است. روش بررسي: در اين مطالعه نيمه تجربي تعداد 120 زن خشونت ديده از مراكز بهداشتي درماني وابسته به دانشگاه علوم پزشكي اراك در سال 1401 انتخاب و در دو گروه مداخله و كنترل (هر گروه 60 نفر) قرار گرفتند. براي گروه مداخله 8 جلسه مشاوره گروهي مهارتهاي زندگي با رويكرد شناختي رفتاري اجرا شد. دادهها با استفاده از پرسشنامه ويژگيهاي فردي و سلامتي، مقياس تاكتيكهاي حل تعارض و پرسشنامه راههاي تطابق جمع آوري شد. راهبردهاي تطابقي در پايان مداخله و 12 هفته پس از اتمام مداخله مجدداً سنجيده شد. تجزيه و تحليل دادهها با استفاده از آمار توصيفي و استنباطي انجام يافت.يافتهها: پس از مداخله، افزايش معنادار ميانگين نمره زيرمقياسهاي فاصله گرفتن (0.001 p)، برنامهريزي (0.001 p)، جستجوي حمايت اجتماعي (0.002=p) و حل مسأله (0.001 p) و كاهش معنادار ميانگين نمره زيرمقياس تفكرات آرزومندانه (0.001 p) در گروه مداخله در مقايسه با گروه كنترل رخ داد. بيشترين تأثير مداخله بر زيرمقياس برنامهريزي و كمترين تأثير بر زيرمقياس جستجوي حمايت اجتماعي بود. (ميانگين و انحراف معيار زيرمقياس برنامهريزي در گروه مداخله در مرحله پيش آزمون و پس آزمون به ترتيب 3.61±8.95 و 2.40±14.82بود. اين ارقام براي زيرمقياس جستجوي حمايت اجتماعي به ترتيب 3.21±5.28 و 1.77±7.03 بود).نتيجهگيري: مشاوره گروهي مهارتهاي زندگي با رويكرد شناختي رفتاري منجر به افزايش استفاده از راهبردهاي فاصله گرفتن، برنامه ريزي، جستجوي حمايت اجتماعي و حل مسأله و كاهش استفاده از تفكرات آرزومندانه در زنان خشونت ديده، شد. بنابراين، ميتوان از اين روش جهت ارتقاي تطابق زنان خشونت ديده استفاده كرد.