شماره ركورد :
1394543
عنوان مقاله :
بررسي كهن الگوي آنيما در رمان الأجنحه‌ المتكسّره‌ جبران خليل جبران
پديد آورندگان :
لامعي گيو ، احمد دانشگاه بيرجند - دانشكده ادبيات و علوم انساني - گروه زبان و ادبيات عربي , ميدان نورد ، محمدرضا دانشگاه بيرجند
از صفحه :
255
تا صفحه :
273
كليدواژه :
نقد روان‌شناسانه , يونگ , كهن‌الگو , آنيما , الأجنحه‌ المتكسّره‌ , جبران خليل جبران
چكيده فارسي :
بر اساس نظريات كارل گوستاو يونگ، ناخودآگاه جمعي انسان دربردارنده مضامين و كهن‌الگوهايي است كه تبيين الگويي و همگاني روان هستند و در ناخودآگاه جمعي انسان پنهانند و مي‌توانند در هر زمان و مكان، خودبه‌خود جلوه‌گر شوند. ازجمله كهن‌الگوها از نظر او، سايه، نقاب، آنيما و آنيموس است و شايد آنيما اساسي‌ترين كهن‌الگو باشد كه عبارت از عنصر مكمّل زنانه در ناخودآگاه مرد است. اين كهن‌الگو، در بسياري از آثار ادبي جهان قابل‌مشاهده است و شاعران و نويسندگان در آثار ادبي خود از آن بهره‌ فراوان برده‌اند. جبران خليل جبران، نويسنده معاصر لبناني، نيز با الهام‌گرفتن از اين كهن‌الگو، احوال دروني خود را آشكار نموده است. پژوهش حاضر، كوشيده است با روش توصيفي تحليلي، اين كهن‌الگو را در« الأجنحه‌المتكسّره»، مورد وارسي و مداقّه قرار دهد. نتايج حاصله، نشان مي‌دهد كه حضور آنيما، يكي از تكيه‌گاه‌هاي عاطفي جبران بوده كه با توجّه به شرايط اجتماعي، فرهنگي و جغرافيايي در الأجنحه‌المتكسّره ظهور يافته است. در اين مسير، جبران، با گرايش به‌سوي ضمير ناخودآگاه خود، در بخش قابل توجهي تحت تأثير مثبت آنيما، علاوه‌بر معشوقه‌اش، سلمي كرامه كه از منظر او برابر با اساطيري نظير عشتروت و حوّا دارد در زمره سمبل‌هايي از طبيعت همچون درخت، گل، كوه و ... قرار مي‌گيرد و اين تأثير افزون ‌بر الهام بخشي، او را از نابساماني‌هاي تفرّد به پختگي رسانده است.در مواردي نيز تحت تأثير آنيما منفي، مشابه نمودهاي از مرگ و تاريكي، دچار رنج و نااميدي شده است.
عنوان نشريه :
نقد ادب معاصر عربي
عنوان نشريه :
نقد ادب معاصر عربي
لينک به اين مدرک :
بازگشت