شهيد سليماني؛ تقويت چارچوب‌بندي مقاومت اسلامي جهت مقابله با دگرسازي درون‌ ديني

با محور قرار گرفتن طرح وحدت اسلامي پس از رويداد انقلاب اسلامي در ايران، مقابله با «ديگر» برون‌ديني در دستور كار قرار گرفت و با فراخوان مسلمانان ديگر كشورها به ايستادگي همه جانبه در برابر توطئه‌هاي استكبار جهاني به‌ويژه ايجاد رژيم صهيونيستي در قلب جهان اسلام كه تهديد جدي منافع غرب در منطقه را در پي داشت، آمريكا در صدد بر آمد تا با تغيير مفهوم «غير» و جايگزيني «دگر» درون‌ديني به جاي نوع بيروني و بيگانه آن، با بزرگنمايي اختلافات فرقه‌اي در جهان اسلام و صرف انرژي رها شده از بيداري اسلامي در تنش و درگيري بين مسلمانان، مانع از تمركز بر مقابله با دشمن اصلي (رژيم صهيونيستي) شود تا امنيت‌زايي بيشتر براي اين رژيم با وقفه مواجه نگردد. قابليت شيعه‌ستيزي تفكر نئوسلفي مي‌توانست ابزار مناسبي جهت اجراي طرح دگرسازي ديني غرب باشد. دامن‌زدن به اختلافات شيعه و سني ناشي از نگراني عربستان سعودي از طرح ايران به مثابه ام القري جهان اسلام هم پشتوانه تأمين هزينه‌هاي مالي گزاف اجراي اين نقشه قرار گرفت. هدف اين نوشتار آن است تا با استفاده از مدل تئوريك «چارچوب» و كاربست روش توصيفي- تحليلي، گام بلندي كه شهيد سليماني با حضور فعال خود در ميدان عمل در تشكيل اتحاد مقاومت برداشت و منجربه خنثي شدن استراتژي دگرسازي درون‌ديني با حمايت از تكوين و فعاليت‌هاي گروه‌هاي نئوسلفي نظير داعش و در نهايت تضعيف رژيم صهيونيستي گرديد را مورد تحليل و واكاوي قرار دهد. نتيجه حاصل از اين پژوهش نشان مي‌دهد با بر افروخته شدن خشم ملت‌هاي مسلمان پس از دوباره در كانون توجه قرار گرفتن اشغالگري رژيم صهيونيستي در اثر اقدامات شهيد سليماني كه بيش از پيش امنيت و بقاي آن رژيم را در معرض خطر و آسيب جدي قرار گرفت، دولت آمريكا را مصمم به ترور اين عامل ناكامي نقشه دگرسازي درون‌ديني نمود.