عنوان مقاله :
شكست و موفقيت دولتهاي تجديدنظرطلب: مطالعه مقايسهاي روسيه (1853) و پروس (1862)
پديد آورندگان :
مشيرزاده ، حميرا دانشگاه تهران - دانشكده حقوق و علوم سياسي - گروه روابط بينالملل , عطايي خواه ، عباس دانشگاه تهران - دانشكده حقوق و علوم سياسي
كليدواژه :
تجديدنظرطلبي , واقعگرايي نوكلاسيك , سياستخارجي , وحدت آلمان , جنگ كريمه
چكيده فارسي :
يكي از موضوعات مورد توجه در رويكرد واقعگرايي به روابط بينالملل ظهور قدرتهاي تجديدنظرطلب است، زيرا صورتبنديهاي متفاوت از نظم بينالمللي در طول تاريخ در مواردي حاصل كشاكش قدرتهاي تجديدنظرطلب و حافظ وضع موجود بوده است. از آنجا كه كانون توجه واقعگرايان نظم و ثبات بينالمللي است، نگاه آنها به قدرتهاي تجديدنظرطلب نيز بهطور معمول منفي است و فرجام اين دولتها را نيز شكست در برابر قدرتهاي حافظ وضع موجود ميدانند. حال آنكه در طول تاريخ قدرتهاي تجديدنظرطلبي بودهاند كه هم اهداف و خواستههاي خود را محقق كردند و هم سبب واژگوني نظم بينالمللي بهعنوان مجموعه قواعد و ترتيبات هدايتگر تعاملات دولتها نشدهاند. تبيين موفقيت برخي از دولتهاي تجديدنظرطلب در رسيدن به اهداف و خواستههاي خود، خلأيي نظري در واقعگرايي است كه اين پژوهش ميكوشد بر اساس يافتههاي يك مطالعه تاريخي مقايسهاي گامي در جهت پر كردن آن بردارد، زيرا مطالعهاي تاريخي كه تفاوتهاي ميان قدرتهاي تجديدنظرطلب موفق و ناموفق را نشان دهد، ميتواند ما را در رسيدن به تبييني از شكست و موفقيت اين دولتها ياري كند. بر همين اساس، در اين تحقيق با اتكا بر چارچوب نظريه واقعگرايي نوكلاسيك، انتخاب دو مورد ناموفق (روسيه) و موفق (پروس) در نيمه دوم سده نوزدهم و با استفاده از روش مقايسهاي نشان داده ميشود كه چگونه زمينهها و متغيرهاي بينالمللي و داخلي دولتهاي تجديدنظرطلب ميتواند به تفاوت در نتايج حاصل از تلاشهاي آنها منجر شود.