سنتزپژوهي موانع اجراي استراتژي در نهادها و سازمان‌ هاي دولتي ايران: چرخه تكاملي استراتژيك يا چرخه شوم روزمرگي

چند صباحي است كه بسياري از انديشمندان و پژوهشگران مديريت استراتژيك دريافته‌اند كه حدود 70 تا 90 درصد استراتژي‌هاي تدوين‌شده، عملاً يا اجرا نمي‌شوند و يا اجراي آن‌ها به كلي با برنامه تدوين‌شده تفاوت دارد. از يك‌سو، اين مسئله در نظام آموزشي كه با سازوكاري حساس روبه‌رو است از اهميت بيشتري برخوردار است. درنتيجه، پرداختن به موانع اجراي استراتژي‌ها به موجي فكري تبديل شده است. از ديگر سو، با توجه به وابستگي طبقه‌هاي اجتماعي ايران به نهادهاي دولتي، تنها با شناسايي موانع اجراي استراتژي در سازمان‌هاي دولتي است كه مي‌توان، دركي از شيوه اجراي استراتژي در نظام آموزشي ايران به دست آورد. پژوهش حاضر بر آن بود تا با تكيه بر سنتزپژوهي همه پژوهش‌هاي انجام‌شده در ايران، موانع اجراي استراتژي‌ها در سازمان‌هاي دولتي را شناسايي كند. براي دست يافتن به اين هدف، با مراجعه به مهم‌ترين پايگاه‌هاي داده‌اي فارسي، 40 مقاله دريافت و با تكيه بر روش كاسپ، اعتباريابي شدند. براي تحليل داده‌ها نيز از تحليل محتواي قياسي و استقرايي به‌صورت هم‌زمان استفاده شد. درمجموع، 291 مانع از پژوهش‌هاي مختلف استخراج شدند كه به 12 مانع فرعي، 4 مانع اصلي و 2 مضمون نهايي تقسيم شدند. يافته‌ها نشان داد كه نه‌تنها بيشترِ موانع به اجراي استراتژي برمي‌گردند، بلكه محتوايِ موانع نيز گوناگون و متنوع بوده‌اند. چنين يافته‌اي نشان از آن دارد چرخه استراتژيك در سازمان‌هاي دولتي ره به‌سوي چرخه شوم روزمرگي برده‌اند.