نقش ميانجيگري ساختار سازماني در رابطه بين سبك رهبري تحولي و خلاقيت سازماني

هدف از پژوهش حاضر بررسي رابطه سبك رهبري تحولي با خلاقيت سازماني با نقش ميانجيگري ساختار سازماني بوده است. پژوهش حاضر بر مبناي هدف از نوع كاربردي است و ازلحاظ روش كمي از نوع توصيفي-همبستگي است كه به‌صورت پيمايشي و با استفاده از ابزارهاي استاندارد موجود در زمينه متغيرهاي پژوهش با استفاده از مدل معادلات ساختاري بررسي شده است. جامعه پژوهش شامل كليه معلمان ابتدايي ناحيه 1 شيراز بوده كه با استفاده از جدول مورگان و از طريق روش نمونه‌گيري تصادفي منظم، 134 نفر به‌عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل سه پرسشنامه استانداردشده؛ سبك رهبري تحول‌آفرين كه شامل چهار بعد ترغيب ذهني، نفوذ آرماني، انگيزش الهام‌بخش و ملاحظه فردي بوده و پايايي اين ابزار با روش آلفاي كرونباخ برابر با 0.95 بوده و روايي صوري و محتوايي آن نيز توسط متخصصان تأييد شده است؛ پرسشنامه ساختار سازماني كه شامل دو بعد پيچيدگي و رسميت بوده و پايايي اين ابزار به روش آلفاي كرونباخ برابر با 0.92؛ و روايي صوري و محتوايي آن نيز توسط متخصصان تأييد شده است و پرسشنامه خلاقيت سازماني شامل دو بعد حساسيت و اعتمادبه‌نفس بوده و پايايي اين ابزار به روش آلفاي كرونباخ برابر با 0.88؛ و روايي صوري و محتوايي آن نيز توسط متخصصان تأييد شده است. اين ابزارها، بين نمونه معلمان و مديران توزيع و درنهايت 134 پرسشنامه جمع‌آوري گرديد. نتايج پژوهش نشان داد كه: بين سبك رهبري تحولي، ساختار سازماني و خلاقيت سازماني معلمان رابطه معنادار وجود دارد. تحليل مسير براي تعيين سهم ميانجيگري ساختار سازماني نشان داد كه ساختار سازماني نقش ميانجيگري منفي براي سبك رهبري تحولي ايفا مي‌كند به اين معنا كه ساختار سازماني نقش ميانجيگري رقيب بين سبك رهبري تحولي و خلاقيت سازماني كاركنان است. شاخص‌هاي كلي برازش نيز نشان‌دهنده تناسب مدل اجرا شده داشت. به‌طوركلي مي‌توان گفت سبك رهبري تحولي مديران، پيش‌بيني‌كننده مثبت و معنادار ساختار سازماني محيط كاري معلمان بوده و همچنين سبك رهبري تحولي به‌طور مستقيم پيش‌بيني‌كننده مثبت و با ميانجيگري ساختار سازماني به‌طور غيرمستقيم پيش ‌بيني‌ كننده منفي خلاقيت سازماني كاركنان است.