الزامات و پيامدهاي سياست‌گذاري فرهنگي در لبنان مبتني بر روش تحليل محتواي كيفي

هدف پژوهش حاضر بررسي الزامات و پيامدهاي امر سياست‌گذاري  فرهنگي لبنان، با توجه به گستردگي قومي و مذهبي در اين كشور و ارائه اطلاعات و تحليل‌‌هاي مفيد براي سياست‌گذاراني است كه بدنبال برخورداري از فضاي باز فرهنگي و به رسميت شناختن اقوام، مذاهب و فرهنگ‌هاي مختلف هستند. روش پژوهش توصيفي- تحليلي بوده و در اين راستا، گام‌هاي اصلي فرايند سياست‌گذاري فرهنگي در كشور لبنان و مؤلفه‌هاي تأثيرگذار آن بررسي و تبيين شده است. سپس با استفاده از روش تحليل محتواي كيفي، مهم‌ترين پيامدهاي منفيِ فرايند سياستگذاري فرهنگي لبنان، همچون عدم توجه به ابعاد و اهداف معنوي زندگي مردم لبنان، وجود تناقض ميان اهداف و لوازم اجراي ‌‌سياست‌ها، وجود ابهام و نسبي‌گرايي در فرايندها و مراحل سياستگذاري، تكثرگرايي و تشتت و تقويت سكولاريسم استخراج شد. به نظر مي‌رسد كه بهره‌برداري از آموزه‌هاي نظام فرهنگي لبنان به عنوان الگويي در چرخه سياست‌گذاري فرهنگي ساير كشورها، سياست‌گذاري فرهنگي را ناممكن مي‌كند. البته در يك نگاه كلان يا فراچارچوبي، برخي از آموزه‌هاي نظام فرهنگي لبنان مي‌تواند منجر به بهبود فرايند سياست‌گذاري فرهنگي در مراحل مختلف شود. لزوم توجه حداكثري به ديدگاه‌هاي مختلف، پذيرش آن‌ها، تأثير آن‌ها در ‌اولويت‌بندي و طراحي ‌‌سياست‌ها و تلاش براي بهره‌برداري حداكثري از آن، جزو دستاوردهاي مثبت اين رويكرد است.