واكاوي مولفه هاي بصري وهنري موثردركالبد فيزيكي انعطاف پذير، فضاهاي بازآموزشي (نمونه موردي مدارس ابتدايي پسرانه مازندران)

فضاهاي باز مدارس به‌‌عنوان مهم‌ترين ابزار يادگيري، محيط‌هاي آموزشي را به عامل تحريك‌كننده براي رشد فكري و فيزيكي دانش‌آموزان تبديل كرده است. اين پژوهش به روش توصيفي و تحليلي و با تكيه بر داده‌هاي حاصل از مصاحبه و پرسشنامه انجام شده است. يافته‌هاي پژوهش نشان از آن دارد كه پاسخ‌دهندگان بر عوامل محيط فيزيكي و بصري فضاهاي باز آموزشي چون: تنوع در بافت، رنگ، نور، مصالح و عناصر خاطره‌انگيز در طراحي فرم‌ها، سطوح و ديوارها، كف‌پوش‌ها و سقف‌هاي نيمه‌باز در فضاي باز مدارس و عدم وجود فضاهاي بلااستفاده در حياط براي كودكان و ايجاد فضاهاي استاندارد، متناسب با مقياس كودكان و انعطاف‌پذيربودن فضاها بازي و ورزشي به‌لحاظ فرمي، استفاده از المان‌هاي آشناي فرهنگي و آموزشي به‌جهت ايجاد حس تعلق و خاطره‌انگيزي در فضاهاي باز مدارس و شبيه‌سازي طبيعت بكر در بخشي از محوطه، به‌منظور گذراندن اوقات فراغت و آموزش و همراهي بيشتر آنان با طبيعت و افزايش و تنوع فضاي سبز مناسب و نيز مبلمان منعطف در محوطه و فضاهاي تعريف‌شدۀ قابل‌انعطاف در فضاي باز آموزشي به‌جاي يك حياط سيماني خالي از روح تأكيد دارند. همچنين مؤلفه‌هاي كيفي از اهميت خيلي بالاتري نسبت به مؤلفه‌هاي فردي و اجتماعي برخوردار است و الزام توجه بيشتر به آن ﺑــﻪ‌ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻋﺎﻣﻠﯽ ﺯﻧﺪﻩ ﺩﺭ ﮐﻴﻔﻴﺖ ﻓﻌﺎﻟﻴﺖﻫﺎﯼ ﺁﻣﻮﺯﺷــﯽ مي‌تواند موجب شكل‌گيري ﺑﺴﺘﺮﯼ مطلوب، ﭘﺎﺳﺨﮕﻮي ﻧﻴﺎﺯ دانش‌آموزان گردد.اهداف پژوهش:1. شناسايي مؤلفه‌هاي تأثيرگذار بر كالبد فيزيكي انعطاف‌پذير در فضاهاي بازآموزشي.2. شناخت و ارزيابي نقش عوامل محيط فيزيكي و بصري در ايجاد فضاي مطلوب آموزشي.سؤالات پژوهش:1. چه مؤلفه‌هايي از كالبد فيزيكي انعطاف‌پذير در فضاهاي بازآموزشي تأثيرگذار است؟2. نقش عوامل فيزيكي بصري و هنري در ايجاد فضاي مطلوب آموزشي چيست؟