كمربند اقتصادي و فرهنگي جاده ابريشم نمود توسعه تعاملات بين المللي دو تمدن ايران و چين در منطقه

افزايش تحولات جهاني منجر به تعداد بيشتري از مسائل در دستور كار ديپلماتيك و تغييرات گسترده در استراتژي قدرت‌هاي بزرگ شده است. در اين پژوهش با تركيب نظريات وابستگي متقابل پيچيده و مطالعه فرآيندهاي شكل‌گيري استراتژي بزرگ، تأثير افزايش حجم، سرعت و تنوع تعاملات درون جامعه بين‌المللي بر ساخت استراتژي هاي بزرگ را مورد بررسي قرار خواهد داد. ايده بنيادي مقاله روي استراتژي‌هاي «يك كمربند، يك راه»، «نخست آمريكا» و «اتصال منطقه‌اي ايران» بنا شده است. فرضيه اصلي بر اين پايه استوار است كه افزايش ميزان وابستگي متقابل پيچيده، توانايي قدرت‌هاي بزرگ را براي فرموله‌سازي استراتژي بزرگ و تنظيم دايناميك‌هاي رقابتي و همكاري به‌طور منسجم كاهش داده به نحوي كه استراتژي بزرگ خود را برخلاف فرهنگ استراتژيك خود اتخاذ و اجرايي نموده‌اند كه اين امر تأثير مستقيم و غيرمستقيم بر استراتژي بزرگ ايران داشته است.اهداف پژوهش:بررسي تأثير استراتژي قدرت‌هاي بزرگ برخلاف فرهنگ استراتژيك در رويكردهاي منطقه‌اي و بين‌المللي ايران.بررسي نقش كمربند اقتصادي و فرهنگي جاده ابريشم در تعاملات بين‌المللي ايران و چين در منطقه.سؤالات پژوهش:چرا قدرت‌هاي بزرگ، استراتژي بزرگ خود را برخلاف فرهنگ استراتژيك خود بنا نهاده‌ا‌ند؟نقش كمربند اقتصادي و فرهنگي جاده ابريشم در تعاملات بين‌المللي ايران و چين در منطقه چيست؟