اثربخشي آموزش تئوري انتخاب بر رضايت زناشويي و دلزدگي زناشويي زوجين

مقدمه : خانواده مهم‌ترين بخش هر جامعه‌اي به شمار مي‌رود كه حفظ كيان آن مي‌تواند منجر به رشد يك جامعه شود. بر همين اساس پژوهش حاضر با هدف بررسي اثربخشي آموزش تئوري انتخاب بر رضايت زناشويي و دلزدگي زناشويي زوجين انجام گرفت.روش كار: پژوهش حاضر نيمه‌آزمايشي با طرح پيش‌آزمون- پس‌آزمون با گروه گواه بود. جامعه پژوهش شامل زوجين متأهل داراي مشكلات زناشويي مراجعه كننده به مراكز مشاوره شهر همدان در فصل پاييز سال 1398 بودند. در اين پژوهش تعداد 20 زوج با روش نمونه‌گيري هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفي در گروه‌هاي آزمايش و گواه گمارده شدند (در هر گروه 10 زوج). گروه آزمايش مداخله تئوري انتخاب (گلاسر، 2000) را طي دوماه در 8 جلسه 90 دقيقه‌اي دريافت نمودند. پرسشنامه‌هاي مورد استفاده در اين پژوهش شامل پرسشنامه پرسشنامه تعارض زناشويي (براتي و ثنايي، 1375)؛ پرسشنامه رضايت زناشويي (انريچ، 1998) و پرسشنامه دلزدگي زناشويي (پاينز، 1996) بود. داده‌هاي حاصل از پژوهش به شيوه تحليل كوواريانس و آزمون تعقيبي بونفرني مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت.نتايج: نتايج نشان داد كه آموزش تئوري انتخاب بر رضايت زناشويي و دلزدگي زناشويي زوجين تأثير معنادار دارد (p 0/001). بدين صورت كه اين آموزش توانسته بود منجر به بهبود رضايت زناشويي (54 درصد) و كاهش دلزدگي (46درصد) زناشويي زوجين شود.نتيجه‌گيري: يافته‌هاي پژوهش حاضر بيانگر آن بودند كه آموزش تئوري انتخاب با بهره‌گيري از فنوني همانند تبيين كنترل دروني و بيروني و مسئوليت‌پذيري مي‌تواند به عنوان يك روش كارآمد جهت بهبود بهبود رضايت زناشويي و كاهش دلزدگي زناشويي زوجين مورد استفاده قرار گيرد.