واژگونگي نقش و هويت جنسي ناگزير و نامفهوم مردانه در آثار منتخب تنسي ويليامز

فرديت سوژه‌هاي مذكر در نمايشنامه‌ هاي تنسي ويليامز به شكلي آفريده و تعريف مي‌شوند كه بعضاً با فرضيۀ ساختار هويت جنسي جوديت باتلر هماهنگ هستند. در چشم‌انداز كلي، روند اين مهم، بررسي جايگاه هويت جنسي مذكر است كه به ‌صورت ظاهر در شكل دادن و تعيين جايگاه هويت جنسي ماده در سيستم فرهنگي دگرجنس‌گرايانه مؤثر بوده و جايگاه والاتر را از آن خود مي‌سازد. اما در نگاه خردتر هويت جنسي مردانه بعضاً در ساخت فاعليت مذكر نيز از قاعدۀ دوقطبي پيروي كرده و براي هويت مذكر ژيگولو و يا هم‌جنس‌گرا يا حتي پيروي فرهنگ دوجنسيتي اجباري، جايگاه پايين‌تري را درنظر مي‌گيرد. هدف از نگارش اين مقاله مشاهده و تحليل نحوۀ شخصيت‌پردازي تنسي ويليامز است كه با نمايان ساختن نقش و هويت‌هاي جنسي مذكر متنوع، اعم از دگرجنس‌گرا، هم‌جنس‌گرا، و ژيگولو، به واكنش‌هاي متفاوت اين افراد در رويارويي با استانداردهاي ازپيش تعيين‌شدۀ فرهنگ دوجنسيتي پرداخته و تنوع اجراگري آن‌ها را كه اغلب به واژگونگي منجر مي‌شود به نمايش مي‌گذارد. هدف ديگر اين پژوهش، تطابق يافته‌هايي كه از خوانش و تحليل نمايشنامه‌هاي ويليامز به‌دست آمده، با فرضيۀ اجراگري جوديت باتلر است. در اين مطالعه، نگارندگان مقالۀ حاضر، به اين نتيجه‌گيري دست يافته‌اند كه كاستي‌هايي در تئوري وجود دارند كه شخصيت‌هاي مذكر نمايشنامه‌ها را به‌صورت كامل پوشش نمي‌دهند و با وجود اينكه ويليامز سال‌هاي زيادي قبل از باتلر آثار خود را منتشر كرده، به‌صورت جامع و متنوع شخصيت‌هاي مذكري را پديد آورده كه همۀ جوانب رويارويي با فرهنگ دگرجنس‌خواه را به تصوير مي‌كشند. در اين جستار نحوۀ بررسي به اين صورت خواهد بود كه مواردي از تئوري باتلر درخصوص اجراگري و اجراگري واژگون عنوان شده و با درنظر گرفتن شخصيت‌هاي مذكر نمايشنامه‌هاي تنسي ويليامز، چگونگي كاربرد نظريه به‌صورت عملي تحليل خواهد شد. از آنجايي كه تنوع شخصيت‌هاي مذكر در نمايشنامه‌ها به همۀ ابعاد تئوري امكان اشراف و ظهور را مي‌دهد، پژوهش حاضر بسيار با واقعيت جهان هستي مطابق بوده و از سوي ديگر، زندگي شخصي نويسنده به‌عنوان هم‌جنس‌گرايي كه با قوانين و قطبي‌شدگي ماتريس قدرت جامعه و فرهنگ روبه‌رو بوده، بسيار به درك و شناخت كلي هژموني فرهنگ دگرجنس‌گرا در ارتباط با فرديت‌هاي مذكر جامعه ياري خواهد رساند. در بررسي نمايشنامه‌هاي تنسي ويليامز و شخصيت‌هاي مذكر آن‌ها، و استفاده از نظريۀ جوديت باتلر  مبني بر اجراگري و واژگونگي اجراگرايانه، دستاورد مهمي كه حاصل مي‌شود، نمايش نقص نظريۀ باتلر در توضيح نحوۀ برخورد فرهنگ دوجنسيتي در ارتباط با فرديت مذكر است. نظريه از اين جهت با كمبود مواجه است كه در مواردي كه براي افراد مذكر هم‌جنس‌گرا يا دگرجنس‌گرا از سوي مردان و همچنين زنان جامعه نقش و هويت جنسي پايين‌تري تعريف مي‌شود، هيچ‌گونه توضيح يا توجيهي ارائه نمي‌دهد. اجراگري هويت‌هاي جنسي مذكر و احياناً واژگونگي اجراگرايانۀ آن‌ها در غالب بسيار متنوعي در آثار ويليامز به نمايش درآمده‌اند كه از سوي مردان جامعه و همچنين زنان جامعه كه نقش غالب را انتخاب كرده و به‌عنوان نمايندگان ماتريس قدرت در ارتباط با اعضاي مذكر روبه‌رو مي‌شوند در جايگاه ثانويه قرار مي‌گيرند.