كليدواژه :
آزبست , تالك , سنگ گچ , طلق , كاني شناسي دورۀ اسلامي , كائولينيت , موسكوويت
چكيده فارسي :
طَلق با نام انگليسي Talc، كاني هيدرات سيليكات منيزيوم با فرمول شيميايي Mg3Si4O10(OH)2 از سيليكاتهاي ورقهاي و نرمترين كاني شناخته شده است. اين كاني جلايي مرواريدي دارد، در لمس، چرب بهنظر ميرسد و در برابر حرارت مقاوم است. در عين حال نام طلق به سنگهاي غني از اين كاني نيز اطلاق ميشود. حكماي دورۀ اسلامي مواد مختلفي را با نام طلق ميشناختهاند كه با توجه به شرحشان، با كانيهاي موسكوويت و كائولينيت از گروه ميكا؛ آزبست، پنبۀ نسوز يا پنبۀ كوهي از سيليكاتهاي زنجيرهاي؛ و نوعي سنگ گچ از گروه سولفاتها، و نيز نوعي سنگ دگرگوني قابل تطبيقاند. هدف اين مطالعه بررسي هر يك از اين موارد، و چرايي و چگونگي مطابقت يا خلط آنها با طلق است. وصف محمد بن زكريا رازي (251-313ق) از طلق به شفافيت، درخشندگي و تورّق آن بهدنبال ضربه، قابل انطباق با موسكوويت است كه سطح كليواژ قاعدهاي و كاملي دارد. رازي در جاي ديگري طلق تورّقپذير قبرس را از نوع سنگ گچ دانستهاست. در ديگر آثار دورۀ اسلامي نيز طلق يا نوعي از آن را گاه با گچ يكي دانسته يا وجود آن را در معادن سنگ گچ گزارش كردهاند. آزبست و كائولينيت كانيهاي ديگري هستند كه قدمت يا خاستگاه خلط آنها با طلق در آثار دورۀ اسلامي به ترجمههاي عربي نوشتههاي ديوسكوريدس (داروشناس يوناني سدۀ نخست ميلادي) بازميگردد. شرح روش فرآوري طلق براي عايقسازي كشتيها در برابر آتش، و شفافيت، چرب نبودن، گدازناپذيري و نسوز بودن، مجموعهاي از ويژگيهاي آن در آثار متأخر دورۀ اسلامي است كه قابل انطباق با سنگهاي غني از طلق است؛ سنگهايي كه خود محصول دگرگوني سنگهاي آذرين غني از منيزيوم هستند.