شماره ركورد :
1399442
عنوان مقاله :
آسيب ‌شناسي چرخه سياست ‌گذاري فرهنگي افغانستان
پديد آورندگان :
سروريار ، احمد احسان دانشگاه فردوسي مشهد - دانشكده حقوق و علوم سياسي , اسلامي ، روح اله دانشگاه فردوسي مشهد - دانشكده حقوق و علوم سياسي , اطهري ، حسين دانشگاه فردوسي مشهد - دانشكده حقوق و علوم سياسي
از صفحه :
265
تا صفحه :
296
كليدواژه :
سياست ‌گذاري فرهنگي , مدل سيستمي , افغانستان
چكيده فارسي :
هدف از نوشتار حاضر، بررسي سياست ‌گذاري فرهنگي افغانستان دو دهه گذشته (۲۰۲۱-۲۰۰۱) است كه زير چتر نظام جمهوريت و نهادهاي مرتبط آن شكل‌گرفته و انسجام يافته است. بنيادي ترين پرسشي كه در اين زمينه مطرح مي شود آن است كه فرايند سياست‌گذاري فرهنگي در افغانستان از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۲۱ چگونه بوده و اصولاٌ چه نتايج را به بار آورده است؟ فرضيه مطرح در اين زمينه آن است كه سياست‌گذاري فرهنگي در نظام جمهوريت هرچند از نظر كمي تا حدودي موفق بوده و در سطوح مختلف آموزشي، تحصيلي، رسانه اي و هنري دستاوردهاي داشته است اما هيچ گاهي قادر نشده است پاسخگوي نيازمندي جامعه چندپاره و ناهمگون افغانستان باشد. علت اصلي ناكامي دولت افغانستان در سياست‌گذاري فرهنگي، نگاه قبيله اي به سياست و تسري قرائت خاص زندگي قومي به ساير حوزه‌هاي فرهنگي و ساحات زندگي اجتماعي بوده است. از اين رو، مسئله ياد شده با استفاده از چارچوب نظري «سيستمي» و روش توصيفي تحليلي مورد بررسي قرار گرفته است. شيوه گردآوري داده‌ها در پژوهش نيز اسنادي، مصاحبه اي و استفاده از قوانين و سايت هاي مرتبط بوده است. يافته هاي پژوهش حاضر حاكي از آن است كه كاربست قوانين و مقررات، تقويت نهادهاي علمي و فرهنگي، سينما و تئاتر؛ تأسيس و تقويت نهادهاي آموزشي و تحصيلي، حفظ آثار باستاني، توانسته است تاحدوي سياست‌گذاري‌هاي فرهنگي نظام جمهوريت را عينيت ببخشد؛ اما نگاه قبيله اي سران حكومت به سياست و تسري قرائت خاص زندگي قومي به ساير حوزه هاي فرهنگي، تمركزگرايي اداري و فقدان استراتژي ملي فرهنگي از جمله مواردي بوده است كه طراحي و اجراي سياست فرهنگي را در اين كشور به چالش كشيده و از نايل شدن به اهداف كلان هويتي و انسجام ملي باز مانده است.
عنوان نشريه :
جامعه شناسي سياسي جهان اسلام
عنوان نشريه :
جامعه شناسي سياسي جهان اسلام
لينک به اين مدرک :
بازگشت