عنوان مقاله :
روايت شهر در ژئوكريتيك؛ مطالعه موردي رمان رهش
پديد آورندگان :
شاكري ، احمد پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي - پژوهشكده مطالعات فرهنگي و ارتباطات - گروه مطالعات فرهنگي , حسيني ، احسان دانشگاه تهران
كليدواژه :
ژئوكريتيك , فضاهاي شهري , روايت شهري , رمان رهش
چكيده فارسي :
بازنمايي شهر و فضاهاي شهري در ادبيات ازجمله موضوعات مورد توجه در روايت داستاني است كه موجب شكل گيري رويكردي در مطالعات ادبيات تطبيقي به نام ژئوكريتيك شده است. اين رويكرد كه در ايران به نقد جغرافيايي مشهور شده، در بخشهايي از نظريه خود بر بازنمايي تاريخي، جغرافيايي و هويتي شهر در داستان و آثار هنري متمركز است. ژئوكريتيك در نخستين مرحله از پيدايش نظريه خود، چگونگي شكل گيري انواع فضا را در آثار ادبي بررسي مينمايد تا به كمك آن بتواند فاصله ميان تصوير شهر آرماني با تصور شهر واقعي را بازنماييكند. در پژوهش حاضر با نگاه به اين رويكرد، رمان رهش نوشته رضا اميرخاني بازخواني شده است تا چگونگي بازنمايي شهر و فضاهاي شهري و تأثير آن بر مناسبات انساني مشخص شود. بر همين اساس ميتوان گفت روايت اين رمان از نوع بومي ـ حسي با روايتي تكصداست كه موجب جلوگيري از حضور صداهاي ديگر در متن شده است و همچنين مفهوم كلانشهر در رمان را دچار چالش ميكند. هدف شخصيت اصلي رمان، حفظ بخشهايي از فضاهاي شهري ازجمله فضاهاي سبز و فضاهاي انساني درون خانه به دليل بيماري فرزندش است تا جايي كه گاهي مخاطب احساس ميكند وجود يك «ديگري» به نام بيماري، موجب شكلگيري نگاه شخصيت اصلي به اين فضاها شده است. در همين راستا اين مقاله درصدد تبيين كنش متقابل بين فضاهاي موجود در كلانشهر تهران با تجربۀ زيستۀ شهروندان در چارچوب فضاي رمان مورد مطالعه است.
عنوان نشريه :
روايت شناسي
عنوان نشريه :
روايت شناسي