عنوان مقاله :
بررسي هرمنوتيك سير زمان و مسئوليت اگزيستانس در راستاي اصالت (بر اساس آراي مارتين هايدگر)
پديد آورندگان :
اسمعيلي ، معصومه دانشگاه علامه طباطبائي - دانشكده روانشناسي و علوم تربيتي - گروه مشاوره , قاسمي نيائي ، فاطمه دانشگاه علامه طباطبائي - دانشكده روانشناسي و علوم تربيتي
كليدواژه :
هرمنوتيك , سير زمان , اصالت , مسئوليت اگزيستانس , مارتين هايدگر
چكيده فارسي :
هدف پژوهش حاضر دستيابي به فهم سير زمان، جايگاه و مفهوم اصالت و تبيين مسئوليت اگزيستانس، بر اساس آراء هايدگر در دو اثر مفهوم زمان و هستي و زمان است. در اين تحقيق تلاش بر آن بوده تا با استفاده از روش تحليل هرمنوتيك شلايرماخر، با دركي عيني و عاري از سوءفهم به ديدگاه هايدگر در اين مبحث دست يابيم. شيوۀ كار در اين تحليل بر پايۀ چرخشِ تفسير جزئي به كلي، و تفسير كلي به جزئي متن بوده است؛ بدين معنا كه تفاسير جزئي بر پايۀ فهم كلي از متن و فهم كلي در سايۀ تفسير جزئي از جملاتِ متن، بهدست آمده است. در تفاسير هر جزء به ويژگيهاي دستوري و فني (روانشناسانۀ مؤلف) توجه شده و فهم بر اساس آنها حاصل شده است. در مجموع، دو رويكرد استقرايي و قياسي در حصول تفاسير استفاده شده است. يافتههاي پژوهش حاكي از آن است كه هايدگر زمان را نوعي وجود خاص براي دازاين ميداند؛ يعني نوعي سازوكار پروامندانه، با بازگشت آيندهسويانه به بودگي يا گذشته، كه در پي آن است تا دازاين را به مكانمندي ويژۀ خود در هستي برساند. هستي داراي سازوكاري از تفرد و تضاد است كه با يكپارچگي بههم ميپيوندند. هستي، دازاين را وسيلهاي براي تفردبخشي و معنابخشي به هستندهها و خويش ميبيند كه ضمن وجودبخشي بدان، از آن وجود ميگيرد. مسئوليت دازاين در شناخت جايگاه ويژه خود در طبيعت معنا مييابد كه با وجود زمانمند، در نقطۀ اصالت ميتواند به تفرد ديگري و خويشتن برسد و با هستنـبهسويـمرگ خود را به مركز يكپارچگي وصل كند. چنين نقطهاي همان اصالتي است كه در دازاين قابل تعريف است.