عنوان مقاله :
بازسازي «رويكرد زيباشناختي» در فلسفۀ آموزش موسيقي
پديد آورندگان :
برنگي ، سحرناز دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران شمال - دانشكدۀ علوم انساني , مرادخاني ، علي دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران شمال - دانشكدۀ علوم انساني , قائدي ، يحيي دانشگاه خوارزمي - دانشكدۀ روانشناسي و علوم تربيتي - گروه روانشناسي و برنامه ريزي درسي
كليدواژه :
فلسفۀ آموزش , آموزش موسيقي , رويكرد زيباشناختي , تجربۀ زيباشناسانه , رويكرد عملگرايي
چكيده فارسي :
مقالۀ حاضر بر آن است كه از رويكردهاي معطوف به حوزۀ فلسفيِ آموزش موسيقي، دو رويكرد زيباشناختي و عملگرايي را مورد تحليل قرار دهد. عملگرايان نشان ميدهند موسيقي چگونه با پارادايم علمي و كنشهاي فرهنگي- اجتماعي، همراه ميشود؛ از سويي، آموزش موسيقي به دنبال بالابردنِ تواناييِ ادراك، تجربه و ارزيابيِكيفيات زيباشناسانه نيز هست. اين امر، بيمدد رويكرد زيباشناختي ميسر نخواهد شد. پرسش پژوهش آن است كه ادراك زيباشناسانه از موسيقي و تلقيِ آن در مقامِ كنش اجتماعي، بيشتر با هم توافق و سازگاري دارند يا دو نگرشِ كاملا مقابل و مغايرند؟ شيوۀ گردآوري اطلاعات،كتابخانهاي و با كاربرد ادبياتِ دو رويكرد مذكور از اواسط 1950 ميلادي به بعد بوده است. روش پژوهش،كيفي، از نوع توصيفي-تحليلي است؛ به اين منظور، ابتدا نظريههاي دو رويكرد مد نظر قرار گرفت تا بتواند با توجه به نگرش سلبي و ايجابي هر يك از آنها و گذر از دوقطبينگري، به بازسازيِ رويكرد زيباشناختي دست يابد. در اين بازسازي، مقاله به ابزار، روش و محتواي فلسفيِ آموزش موسيقي تكيه داشت كه بر بنياد نظريههاي دو رويكرد مذكور، ارائه شد. نتايج پژوهش نشان داد اگر تجربۀ زيباشناسانه در موسيقي را بيشتر به مثابه عمل آفرينش معنا در نظر بگيريم تا تأملات دروني، موسيقي ديگر ابژهاي مستقل با معناي ذاتي نيست و نياز به ترك رويكرد زيباشناختي به شيوۀ عملگرايي نخواهد بود. تجربۀ زيباشناسانه در بازسازيِ رويكرد زيباشناختي، به شيوۀ تعامل فرد با ابژۀ زيباشناسانه و چگونگيِ رفتار با آن بازميگردد كه به آموزش فرهنگي نيازمند است. آموزش مدرن بر آن است كه هر كودك بايد فرصتِ گسترش تواناييهاي خود براي مشاهده، تجربه، ارزيابي و آفرينش امر زيبا را داشته باشد. اين مهم، با طراحيِ آموزش موسيقي با كاربرد هر دو رويكرد بدست ميآيد.