بررسي اثرات يك ذهنيت رقابتي بر كارايي شركت هاي كوچك و متوسط با نقش تعديل كننده رشد استراتژيك

ارتباط بين مشاركت و عملكرد به طور فزاينده اي توجه را به خود جلب مي كند. تحقيقات موجود بر روي سطح شركت متمركز است، در حالي كه نياز به تحقيق در مورد جنبه هاي فردي مشاركت، مانند طرز فكر مشاركتي وجود دارد. براي كاهش اين شكاف تحقيقاتي، ما نقش تعديل كننده آرزوهاي رشد استراتژيك را در رابطه بين ذهنيت مشاركتي و عملكرد شركت هاي كوچك و متوسط بررسي مي كنيم. ما فرضيه هاي خود را بر روي نمونه اي از 273 شركت كوچك و متوسط آزمايش مي كنيم. نتايج مطالعه تجربي ما نشان مي‌دهد كه رابطه بين ذهنيت رقابتي و عملكرد شركت هاي كوچك و متوسط مستقيم نيست، بلكه با آرزوهاي رشد استراتژيك تعديل مي‌شود. نتايج نشان مي‌دهد كه در حضور آرزوهاي رشد استراتژيك بالا، طرز فكر تعاوني عملكرد را در شركت هاي كوچك و متوسط كاهش مي‌دهد، در حالي كه اگر آرزوهاي رشد استراتژيك كم باشد، ذهنيت مشاركتي عملكرد را بهبود مي‌بخشد. نتايج اين مطالعه با تمركز بر سطح فردي و با نشان دادن اينكه تأثير يك طرز فكر مشاركتي بر عملكرد شركت هاي كوچك و متوسط بر اساس آرزوهاي رشد استراتژيك مربوطه متفاوت است، به ادبيات مشاركت كمك مي كند.