عنوان مقاله :
نقش فلسفه اسلامي در انقلاب مشروطه
پديد آورندگان :
شكراللهي ، نادر حوزه علميه
كليدواژه :
حكمت متعاليه , دوره قاجار , فلسفه اسلامي , مشروطيت , نائيني
چكيده فارسي :
يكي از رويدادهاي مهم اجتماعي در زندگي ايرانيان در دوره معاصر، انقلاب مشروطه است. پرسش اصلي اين نوشته آن است كه آيا فلسفه اسلامي رايج، در اين انقلاب كه درپي مهار قدرت سياسي بود، نقشي داشته است؟ اين پرسش مبتني بر يك پيشفرض است كه هر تحول و تغيير اجتماعي براي تثبيت و تداوم خود نيازمند نظريهپردازي پيش از وقوع يا نظريههاي پسيني است. دستكم سه جريان فكري در ايران آن دوره حضور دارند؛ اول فلسفه اسلامي، دوم انديشههاي غربي كه توسط تحصيلكردگان در غرب بيان ميشد و سوم فقه اسلامي. پاسخ به اينكه آيا فلسفه اسلامي نقشي در اين تحولات داشت يا خير، به روش استنادات تاريخي اين است كه اين فلسفه، نقشي در اين رويداد نداشت. اين نقش را بعضي تحصيلكردگان غربي و برخي مراجع فقهي، مانند نائيني با كتاب تنبيهالامه و تنزيهالمله، بر عهده داشتند. دليل اين غيبت، ضعف حكمت عملي در فلسفه اسلامي و بيتوجهي فيلسوفان مسلمان در اين دوره به مسائل اجتماعي است. اهميت بحث از لحاظ توجه به تجربه هاي تاريخي جريانهاي فكري و درس گرفتن از اشتباهات است.