عنوان مقاله :
كاربرد نظريه كنش ارتباطي يورگن هابرماس در شهرسازي : موافقان و مخالفان
پديد آورندگان :
محمدي ماكراني، حميد نويسنده ,
اطلاعات موجودي :
دوفصلنامه سال 1386 شماره 44
كليدواژه :
شهرسازي , نظريه كنش ارتباطي , هابرماس ، يورگن
چكيده فارسي :
طي دهه هاي اخير دو ديدگاه غالب در عرصه شهرسازي وجود داشته است: ديدگاه اول كه در نيمه دوم قرن بيستم تا اوايل دهه 1990، ديدگاه غالب بوده و در برخي از كشورها از جمله ايران هنوز هم رايج است، مدل برنامه ريزي از بالا به پايين يا همان برنامه ريز عقلاني - علمي است. در اين ديدگاه عده اي از متخصصان برنامه ريزي با استفاده از روش هاي علمي و تكنيك هاي تحليلي برنامه ريزي مي كنند و به اين تكنيك ها و روش ها اعتقاد و ايمان دارند. در اين روش، معمولا از مشاركت شهروندان در تصميم گيري استفاده اي نمي شود و در صورت وجود استثناهايي، عمدتا در سطوح خيلي پايين شهروندان به بازي گرفته مي شوند. اين نوع برنامه ريزي نتيجه گراست و فرآيند برنامه ريزي در اين مدل از اهميت پاييني برخوردار است. از اين مدل عمدتا براي پيش بيني و ارزيابي استفاده مي شود.
در مقابل، ديدگاه دوم حامي مدل برنامه ريزي از پايين به بالاست در واقع شكل كامل تر آن بر پايه نظريه كنش ارتباطي يورگن هابرماس، فيلسوف و جامعه شناس آلماني، بنا شده است. در اين مدل نقش برنامه ريز بيشتر ميانجي گر بين گروه هاي ذي نفع است و برنامه ريزي بيشتر فرآيند تاكيد دارد تا نتيجه. اين مدل پاسخي است به تحميل برنامه ريزي متخصصان از بالا و بر توجيه علمي به مثابه منطقي براي ديدگاه خود استوار نيست. بلكه براي رسيدن به تفاهم با گروه هاي ذي نفع در برنامه ريزي از طريق مذاكره و مباحثه تاكيد مي كند. بنابراين تلاش نگارنده در اين مقاله بر اين است كه: ويژگي هاي اصلي دو نوع برنامه ريزي از بالا به پايين و از پايين به بالا را بررسي كند، نظريه كنش ارتباطي يورگن هابرماس و جايگاه آن را در شهرسازي بررسي كند و ضمن بررسي كنش ارتباطي و برنامه ريزي ارتباطي با ديدي انتقادي نظر موافقان و مخالفان را نيز ارزيابي كند.
اطلاعات موجودي :
دوفصلنامه با شماره پیاپی 44 سال 1386
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان