عنوان مقاله :
بررسي علل اجتماعي گرايش به طلاق در بين زنان مراجعه كننده به دادگاه خانواده ي شيراز
عنوان به زبان ديگر :
بررسي علل اجتماعي گرايش به طلاق در بين زنان مراجعه كننده به دادگاه خانواده ي شيراز
پديد آورندگان :
غياثي ، پروين نويسنده , , معين، لادن نويسنده , , روستا، لهراسب نويسنده كارشناس ارشدجامعه شناسي Rousta, Lohrasb
اطلاعات موجودي :
فصلنامه سال 1389 شماره 3
رتبه نشريه :
فاقد درجه علمي
چكيده فارسي :
موضوع اين پژوهش، بررسي عامل هاي اجتماعي مؤثر بر گرايش زنان به طلاق در بين زنان مراجعه كننده به دادگاه خانواده شيراز است. چارچوب نظري اين پژوهش با توجه به پژوهش هاي پيشين و مطالعاتي كه در اين زمينه انجام گرفته است، تركيبي از نظريههاي جامعه شناسي خانواده و انحرافات اجتماعي است كه از نظريههايي مبادله، توسعه ي خانواده، نظامها، نقشها و انحرافات اجتماعي استفاده شده است. روش پژوهش از نوع پيمايشي ميباشد و ابزار مورد استفاده براي گرد آوري داده ها پرسشنامه بوده است. در اين پژوهش داده هاي مورد نظر از افرادي است كه در سال 1388 به دادگستري مراجعه و گرايش به طلاق داده بودند، گرد آوري شد. حجم نمونه 353 نفر ميباشد كه به صورت تصادفي انتخاب شدهاند، تجزيه و تحليل دادهها در دو سطح توصيفي و استنباطي انجام شد كه در بخش آمار استنباطي از رگرسيون دو متغيره، چند متغيره، ضريب همبستگي پيرسون، آزمون ? و آزمون F استفاده شده است، نتايج بدست آمده از پژوهش نشان داد كه: در تحليل رگرسيون دو متغيره، متغيرهاي اختلاف تحصيلي زوجين، اختلاف سن زوجين، تحصيلات زن و سن ازدواج با گرايش زنان به طلاق رابطه اي معنادار و مستقيم دارند و متغيرهاي مدت زندگي مشترك و تعداد فرزندان با گرايش به طلاق زنان رابطه اي معنادار و معكوس دارند. متغيرهاي برآورده نشدن انتظارات از نقش همسري، خشونت شوهر، عدم صداقت همسر و عدم مشورت در امور زندگي با ميزان گرايش زنان به طلاق رابطه ي معنادار دارند. در تحليل رگرسيون چند متغيره، معادله ي رگرسيوني جهت پيشبيني ميزان گرايش زنان به طلاق به روش گام به گام استفاده شد و متغيرهاي عدم برآورد نشدن انتظارات نقش همسري، خشونت همسر و عدم صداقت توانستند 69 درصد از واريانس متغير وابسته ( گرايش به طلاق ) را پيش بيني كنند.
چكيده لاتين :
This study purported to investigate social factors affecting the womenʹs tendency to get divorced among those referring to family courts in Shiraz. The underlying theoretical framework rested upon a review of literature and a combination of social theories of family & social deviations. A use was made of a questionnaire in this survey research. It was administered to a random sample of 353 women who referred to family courts to file divorce petition in 2009. In order to analyze the collected data a use was made of both descriptive and inferential statistics including regression analysis (simple linear and multiple), Pearson correlation analysis, t-test and F-test. An analysis of the data employing simple regression indicated that there was a positively significant relationship between matesʹ education level differences, age differences, wifeʹs age and marriage age and womenʹs tendency to divorce. However there was a negatively significant relationship between shortness of engagement and the number of children and womenʹs divorce tendency. Further, it was revealed that there was a significant relationship between failing to fulfill a spouseʹs role, violence of the spouse, spouseʹs lack of honesty and lack of consultation in life affairs and womenʹs divorce tendency. In order to predict womenʹs divorce tendency multiple regression analysis was also performed which revealed that failing to fulfill a spouseʹs role, violence of the spouse and spouseʹs lack of honesty could account for 69 percent of the dependent variable, namely, tendency to divorce
عنوان نشريه :
جامعه شناسي زنان
عنوان نشريه :
جامعه شناسي زنان
اطلاعات موجودي :
فصلنامه با شماره پیاپی 3 سال 1389
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان