الگوي تجربي سيكل تجاري حقيقي و تحليل سياست نيروي كار در بخش كشاورزي ايران (با تاكيد بر زير بخش زراعت)

Real Business Cycle Empirical Pattern And Analysis of Labor Policy in Iranian Agricultural Sector (With Emphasis on the Agronomy Subsector)

در اين مقاله با استفاده از نظرية سيكل تجاري حقيقي، فرضيه نوسانات موافق سيكلي دستمزدهاي حقيقي در بخش كشاورزي ايران (براي نيروي كار زنان و مردان) و براي دوره زماني(85-1350)، مورد آزمون قرار گرفته و تاثير شوك هاي طرف عرضه (شوك بهره‌وري و شوك درآمد نفتي) بر رفتار نوساني دستمزدهاي حقيقي پيش بيني شده است. در اين مطالعه، تخمين هايي كه به صورت تك معادله-اي صورت گرفته و ضرايب همبستگي محاسبه شده، تاثير مسلط شوك هاي حقيقي طرف عرضه را در توضيح رفتار سيكلي دستمزد هاي حقيقي تاييد مي كند. توابع عكس العمل آني حاصل از برآورد مدل خود توضيحي برداري (VAR)، بيانگر آن است كه شوك هاي طرف عرضه در كوتاه مدت باعث افزايش دستمزد حقيقي و اشتغال شده، در حاليكه اين شوك ها در بلند مدت موجب كاهش متغيرهاي مذكور گرديده است. .علت روند فوق دركوتاه مدت، افزايش توليد نهايي نيروي كار غيرماهر (شوك بهره‌وري) و بهبود وضع درآمد ارزي كشور(شوك نفتي) و علت آن در بلند مدت، به طور عمده به دليل جانشيني سرمايه به جاي نيروي كار (شوك بهره‌وري) و گران شدن نهاده هاي وارداتي توليد (شوك نفتي) بوده است. نتايج مطالعه بيان مي كند براي دستيابي همزمان و پايدار به دو هدف افزايش قدرت خريد نيروي كار و كاهش بيكاري در بخش كشاورزي، بايستي از سياست هاي افزايش درآمدهاي ارزي به جاي سياست هاي موثر بر افزايش كارايي، استفاده نمود.

The Real business cycle theory was applied to investigate the hypothesis of cyclical agreeable treatment of real wages, for men and women work force, in the Iranian agricultural sector for the period of 1971-2006. On the basis of this theory, the impacts of supply side shocks (productivity and oil income shocks), are anticipated on the fluctuations of the real wages. The dominant effect of supply side shocks in determination of cyclical fluctuations of real wages is confirmed by the single equation estimation and the use of Kydland and Prescott pattern (1990) in interpreation of correlation coefficients. Impulse response functions show that the supply shocks increase real wage and employment in the short run while decreasing them in the long run. In the short run, this is because of marginal product increase (productivity shock) and external income increment (oil shock), but for the long run, this is because of substitution capital for labor (productivity shock) and price increase of imported inputs (oil shock). Results indicate that, for simultaneous attainment of employment increment and poverty reduction in the agriculture sector, one should use policies that augment foreign exchange instead of productivity increasing ones.