علايم كلينيكي و پاراكلينيكي در بيماران مبتلا به دمانس

Clinical and Paraclinical Symptoms in Dementia

مقدمه: دمانس كه عموما در اواخر عمر شروع مي شود در غالب اوقات به علت يك ضايعه ي دژنراتيوي اوليه يا بيماري ساختاري به وجود مي آيد. علل دمانس شامل عوامل برگشت پذير و غير قابل برگشت است. تعيين علل زمينه ساز دمانس درمان و پيش آگهي بيماران را تحت تاثير قرار مي دهد. هدف:هدف از انجام تحقيق، ارزيابي علايم كلينيكي و پاراكلينيكي در بيماران مبتلا به دمانس همراه با تعيين علل آن در جامعه ي مورد بررسي است. مواد و روش ها:اين مطالعه، يك مطالعه ي توصيفي- تحليلي است كه بر روي 100 بيمار مبتلا به دمانس مراجعه كننده به بيمارستان 17 شهريور مشهد صورت گرفته است. ابتدا بر طبق معيارهاي DSM-IV بيماراني كه در تعريف دمانس قرار مي گيرند، مشخص شده، پس از اخذ شرح حال دقيق و معاينه ي باليني، اقدامات پاراكلينيكي شامل انسفالوگرافي، سي تي اسكن و ام ار آي و آزمايشات مورد نياز درخواست مي شود. اطلاعات به دست آمده در پرسش نامه هايي كه به همين منظور تهيه شده، ثبت گرديده است. تحليل آماري توسط آزمون هاي دقيق فيشر، كروسكال واليس و مجذور خي صورت گرفت. نتايج:36 درصد بيماران زن و 64 درصد مرد بودند. 43 درصد مبتلا به بيماري الزايمر، 40 درصد مبتلا به دمانس عروقي، 9 درصد مبتلا به دمانس بيماري پاركينسون و 8 درصد به ساير انواع دمانس مبتلا بودند. دمانس فرونتوتمپورال در هيچ يك از بيماران مشاهده نشد. ابتلا به پرفشاري خون، ديابت مليتوس و هايپرليپيدمي به صورت معني داري باعث تشديد ابتلا به دمانس عروقي گرديد. 100 درصد بيماران داراي سابقه ي حمله ايسكميك گذرا و 88 درصد بيماران داراي سابقه ي حمله ي عروقي مغزي، مبتلا به دمانس عروقي بودند كه كاملا معني دار بود. از مجموع مبتلايان به دمانس عروقي، 55 درصد به اختلال تعادل و 65 درصد به بي اختياري ادرار مبتلا بودند كه از نظر علمي و آماري نيز معني دار بود. بر اساس يافته هاي سي تي اسكن و ام ار آي در100 درصد مبتلايان به بيماري الزايمر، 5/47 درصد مبتلايان به دمانس عروقي و 9/88 درصد مبتلايان به بيماري پاركينسون آتروفي كورتيكال مشاهده گرديد. آتروفي هيپوكامپ در 5/53 درصد مبتلايان به بيماري الزايمر و 15درصد مبتلايان به دمانس عروقي مشاهده شد. در 90 درصد از مبتلايان به دمانس عروقي، كانون هاي هايپودانس مشاهده گرديد كه تفاوت آن، از نظر آماري معني دار است. نتيجه گيري:با توجه به اين نكته كه در اين تحقيق، نتايج حاصل از بررسي تصويربرداري عصبي به وسيله سي تي اسكن و ام ارآي به طور مشخصي با نوع دمانس هم خواني داشتند، به نظر مي رسد مي توان از اين 2 تكنيك جهت تشخيص زود هنگام دمانس كه موجب افزايش كيفيت و كميت زندگي بيماران دمانسي مي شود، استفاده نمود. با توجه به شيوع نسبي دمانس عروقي در بيماران ما به نظر مي رسد عدم كنترل دقيق عامل خطر، از جمله پر فشاري خون، ديابت مليتوس و هايپرليپيدمي مي تواند علت اين فراواني باشد كه كنترل بهتر مي تواند كمك كننده باشد.

First, the patients who were diagnosed as being infected by dementia were evaluated according to DSM-IV criteria. They were also enrolled in history taking and physical examinations as well as paraclinical managements like EEG, CT Scan and MRI. The obtained data were then recorded down in the questionnaires.36% of the patients were females and 64% were males. Of this population, 43% had Alzheimer Disease (AD), 40% had Vascular Dementia (VaD), 9% Parkinson disease (PD) and 8%) had other types of dementia while there was no case of Ferontotemporal dementia (FTD). HTN, DM and Hyperlipidemia were found to have a fully significant effect on VaD. 100% with the history of TIA and 88% with the history of CVA had VaD which was meaningful, too. 55% of the VaD patients were identified with Gait disorder and 65%) with Incontinence which is ststistically significant. Based on the results of MRI and CT Scan, 100% of the AD patients, 47.5% of the VaD patients and 88.9% of the PD patients were identified with cortical atrophy. In addition, it was found that hypocampus atrophy was present in 53.5% of the patients with AD and in 15% of the patients with VaD. In 90% of the VaD patients, hypodense foci was observed which is statistically significant, too.As the findings of the study suggest, the results of CT Scan and MRI was notably related to the type of dementia. Thus, it seems that using these two techniques can determine the existence of dementia in the early stages which can help with improving the quality and quantity of life in these patients. According to the frequency rate of VaD in our patients, it seems that the lack of or poor control of the risk factors like HTN, DM and hyperlipidemia can lead to the high frequency rate of vascular dementia.