بررسي عوامل موثر بر استعمال دخانيات براساس مدل بزنف در دانشجويان پسر مشغول به تحصيل شهر كرمانشاه

بررسي عوامل موثر بر استعمال دخانيات براساس مدل بزنف در دانشجويان پسر مشغول به تحصيل شهر كرمانشاه

مقدمه: به دليل پيشرفت سريع شيوع مصرف سيگار در نوجوانان و جوانان و نياز به شناخت مشكل، جهت حساس كردن جامعه و دست اندركاران مسايل بهداشتي، اين مطالعه با هدف تعيين عوامل موثر بر استعمال دخانيات براساس مدل بزنف در دانشجويان پسر شهر كرمانشاه انجام شد. مواد و روش ها: در اين مطالعه مقطعي تعداد 568 نفر از دانشجويان پسر مشغول به تحصيل شهر كرمانشاه در سال 1387به روش نمونه گيري گلوله برفي انتخاب و داده ها توسط پرسش نامه پژوهشگر ساخته پايا و روا، مشتمل بر 70 سوال در 5 جزي شامل سوالات دموگرافيك، آگاهي، نگرش، قادر كننده و نرم هاي norms)) انتزاعي گردآوري گرديد. داده ها با استفاده از آزمون كاي- دو و آناليز واريانس يك طرفه تجزيه و تحليل شدند. نتايج: ميانگين نمره آگاهي در اين پژوهش در خصوص استعمال دخانيات 1/7±3/89 و ميانگين نمره نگرش 2/6 ± 7/72 به دست آمد. آزمون هاي آماري ارتباط معناداري را بين تعداد نخ سيگار مصرفي با دانشگاه و مقطع تحصيلي نشان نداد. بيش ترين فراواني عوامل تحريك كننده استعمال دخانيات، دسترسي آسان به سيگار و مهم ترين نرم انتزاعي موثر در كشيدن سيگار، دوستان سيگاري به دست آمد. رايج ترين باور در استعمال سيگار در دانشجويان گروه هدف، رفع عصبانيت (3/38%) و نداشتن تفريحات سالم، تفنن و كنجكاوي مهم ترين علت مصرف سيگار در اولين تجربه استعمال دخانيات آنان بوده است. نتيجه گيري: در اين بررسي ارتباط بين داشتن دوستان سيگاري به عنوان بارزترين عامل در گرايش به سيگار، نقش فشار در گروه هاي همسان را بيش تر مشخص مي سازد. دومين عامل موثر در دامنه نرم هاي انتزاعي، والدين سيگاري بودند. در مرحله بعد اساتيد و شخصيت هاي تلويزيوني به عنوان عامل اثرگذار بر قصد دانشجويان در استعمال سيگار محسوب شدند. واژه هاي كليدي: دخانيات، مصرف سيگار، مدل بزنف، دانشجويان پسر، كرمانشاه.

Introduction: Due to the rapid growth of smoking prevalence and due to the necessity of knowing the problem, in order to sensitize the community and the health officials, the present study aimed to determine factors influencing smoking among male university students in kermanshah based on BASNEF Model. Methods: In this cross-sectional study 569 students studying in Kermanshah in 1387 were selected through snowball sampling procedure. The data was collected through a valid and reliable researcher- made questionnaire consisting of 70 questions in 5 sections of demographic, awareness, attitude, enabling and norms. Using SPSS, the data was analyzed through chi-square and one-way ANOVA. Results: In this study, the mean scores for awareness and attitude about smoking among students were respectively 89±7/1 and 72/7±6/2. There was no significant relationship between numbers of cigarettes smoked and the university kind or educational levels of students. The most frequent enabling factor for smoking was easy access to cigarette and the most influencing social norm in smoking was student’s close friends. Calmness (38/3%) was the most frequent belief about smoking among the target population, and lack of suitable pastimes and curiosity were the most important reasons to try smoking for the first time. Conclusion: In this study, having smoking friends as the most obvious factor for inclination toward smoking demonstrates the role of peer group pressure among young people. The second outstanding factor among abstract social norms was smoking parents. University instructors and TV film stars were other factors which influenced students’ intention to smoke. Keywords: Smoking, BASNEF model, Male students, Kermanshah.