تاثير مداخلات تغذيه اي بر تغيير الگوي مصرف غذايي كارگران و كارمندان

تاثير مداخلات تغذيه اي بر تغيير الگوي مصرف غذايي كارگران و كارمندان

زمينه و هدف: پروژه مداخلاتي محيط كار از برنامه قلب سالم اصفهان، با هدف اصلاح الگوي زندگي كارگران و كارمندان در شهرستان هاي اصفهان و نجف آباد (جامعه مداخله) و شهرستان اراك (جامعه شاهد) به مدت 5 سال به اجرا درآمد. از جمله مداخلات اين پروژه مداخلات تغذيه اي بود. مواد و روش كار: الگوي مصرف غذايي افراد به كمك پرسشنامه فراواني مصرف به همراه ساير اطلاعات دموگرافيك اين گروه به وسيله پرسشنامه اي ديگر از هر دو جامعه قبل، بعد و سالانه طي مداخلات جمع آوري شد. سپس اطلاعات به كمك تست هاي آماري Genera Linear Models (GLM) و Trend analysis و آمار توصيفي مورد ارزيابي قرار گرفت. يافته‏ها: مصرف نوشابه‌هاي گازدار و روغن هيدروژنه در كارگران و كارمندان در جامعه مداخله بيش از شاهد كاهش و ميوه جات و سبزيجات افزايش يافت (003/0p < ). مصرف روغن مايع در كارگران گروه مداخله بيش از شاهد افزايش يافت اما در مورد كارمندان كاهش در جامعه شاهد به طور معني‌داري بيش از مداخله ‌بود (001/0p < ). در مورد مصرف مغزهاي گياهي ‌تنها در كارگران افزايش معني داري ديده شد (001/0p < ). مصرف گوشت مرغ در كارگران و كارمندان شاهد به طور معني داري بيش از مداخله افزايش يافت (04/0=p). مصرف ماهي در هيچ يك از كارگران و كارمندان تغيير نكرد (27/0p > ). مصرف غذاهاي آماده در كارمندان جامعه مداخله در مقايسه با شاهد افزايش داشت (001/0p < ). نتيجه‏گيري: از اين مطالعه چنين نتيجه گيري مي شود كه به طور كلي مداخلات تغذيه اي اثرات مطلوبي بر عملكرد كارگران و كارمندان اين جامعه ايراني داشته است و مداخلات اين مطالعه به عنوان مداخلات كاربردي براي ساير جوامع مشابه قابل استفاده مي باشد.م ت ع پ ز،13(5): 37-31

Background: Worksite Intervention Project from Isfahan Healthy Heart Program aiming at modifying life style of workers and staff in Isfahan and Najafabad (intervention areas), and Arak (reference area) carried out for 5 years. Nutritional interventions are one of the interventions of this project. This research aiming at studying the effect of these interventions on food consumption pattern changes carried out in workers and staff of Isfahan and Najafabad. Materials and Method: Food consumption pattern by food frequency questionnaire and demographic information of this group were collected before, after and annually during the intervention. Data were analyzed by Genera Linear Models (GLM), descriptive and trend analysis. Results: Beverage and hydrogenated oil consumption decreased and fruits and vegetables increased in workers and staff of intervention area more than reference area (p < 0.003). Non-hydrogenated oils usage increased in workers of intervention area more than reference area but for the office staff increase was significantly more in reference than intervention areas (p < 0.001). Nut usage significantly increased only in workers of intervention area (p < 0.001). Poultry consumption significantly increased in workers and staff of reference more than intervention society (p=0.04). Use of fish showed no significant difference in workers and staff of both areas (p > 0.27). Compare to reference society fast food consumption in office staff of intervention society was increased (p < 0.001). Conclusion: We conclude that nutritional interventions have favorite effects on practice of workers and staff of this Iranian population and interventions used in this study can use as applicable interventions for similar societies. [ZJRMS, 13(5): 31-37] Keywords: nutritional intervention, worker, staff, Iran