بررسي انسان‌شناختي روابط همسايگي(مطالعه تطبيقي روابط زنان شاغل و خانه‌دار)

بررسي انسان‌شناختي روابط همسايگي(مطالعه تطبيقي روابط زنان شاغل و خانه‌دار)

مقاله حاضر در صدد بررسي بخشي از زندگي روزمره زنان، يعني روابط اجتماعي آنان است. در اين بررسي انسان‌شناختي، مقايسه‌اي بين روابط اجتماعي زنان شاغل و خانه‌دار صورت مي‌گيرد. زنان شاغل و زنان خانه‌دار جامعه ما نيز براساس سرمايه‌هاي مختلف اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي‌شان با اطرافيان خود (خانواده، دوستان و همسايگان) ارتباط‌هاي متفاوتي برقرار مي‌‌‌كنند. به كمك روش كيفي با ابزار مصاحبه، با تعدادي از زنان كه به صورت اتفاقي تصادفي انتخاب شدند، مصاحبه‌هاي طولاني انجام شد. تحليل محتواي متن مصاحبه‌ها نشان دادند افراد با سرمايه فرهنگي كم، بيشترين ارتباط خانوادگي را دارند و خيلي كم همراه با خانواده، با دوستان ارتباط داشته و اصلاً به تنهايي با دوستان ارتباط (غير خانوادگي) ندارند. افراد با سرمايه فرهنگي متوسط بيشتر روابط خانوادگي را ترجيح مي‌دهند و تعدادي همراه با خانواده، با دوستان و تعداد بيشتري به تنهايي ارتباط برقرار مي‌كنند. افراد با سرمايه فرهنگي بالا نيز اغلب با خانواده، تعدادي با دوستان و تعدادي به تنهايي با دوستان خود رابطه برقرار مي‌كنند. بيشتر زنان خانه‌دار روابط خانوادگي داشته و فقط يك مورد از آنان همراه با خانواده و يا به تنهايي، با دوستان ارتباط داشت. اكثر زنان شاغل نيز با خانواده ارتباط داشته و تعدادي با دوستان و تعداد بيشتري به تنهايي با هم‌جنسان خود ارتباط دارند. سطح تحصيلات و وضعيت اقتصادي نقش مهمي ‌را در نتايج به دست آمده ايفا نمي‌كنند. عامل اصلي در شكل و نوع روابط اجتماعي، سرمايه فرهنگي است. نتايج حاكي است كه سرمايه فرهنگي پايين، خانه‌داري و ارتباطات خانوادگي نوعي چرخه را ساخته‌اند. در حالي كه، سرمايه فرهنگي متوسط و بالا، شاغل بودن و روابط با هم‌جنسان نيز چرخه‌اي ديگر را بنا كرده‌اند. درواقع، فعاليت‌هاي فرهنگي، هنري، ورزشي، مطالعه، تماشاي تلويزيون، شركت در مجالس شعر، تفسير قرآن بسيج و غيره، جداي از سطح تحصيلات در برقراري ارتباطات نقش مهمي ‌دارند.

The present article presents the results of a piece of research on the social relationships among the Iranian housewives. Our point of departure has been a comparative study on a sample of employed women and housewives. The research is based on qualitative data, interviews and observations, etc. The paper used P. Bourdieu’s theory of capitals for comparing the different cultural, economic and social capital as well as economic capitals of women in the sample. The results show that the cultural capital is the most important one in different relationships. And this is the form of capital which is in the lowest level among the housewives and the highest among the employed women.