عنوان مقاله :
معناداري و حق حيات
عنوان به زبان ديگر :
معناداري و حق حيات
پديد آورندگان :
بابايي، نويد نويسنده , , راعي دهقي، مسعود نويسنده ,
اطلاعات موجودي :
ماهنامه سال 1390 شماره 165
كليدواژه :
the right of life , Will , اراده , التحقّق , تفكيكانگاري , الفصل بين المفاهيم , المفهوم , حقّ الحياه , عينيتانگاري , معناداري , differentiationism , objectivism , الاراده , حق حيات , Significance
چكيده فارسي :
يكي از مباحث جدي مربوط به فلسفه حقوق بشر كه امروزه در عرصه جهاني از اهميت بسزايي برخوردار است، تعيين نسبت ميان حقوق بشر و معناداري حيات است. آنچه در اين نوشتار به صورت توصيفي ـ تحليلي دنبال ميشود پرداختن به اين سوال است كه آيا اين حق به صرف انسان بودن به فرد تعلّق ميگيرد يا در تعلّق آن معناداري حيات نيز دخيل است؟ در اين رابطه دو احتمال وجود دارد. احتمال اول آن است كه هيچ عامل اعتقادي در تحقق اين حق نقشآفرين نباشد. اثر اين مبنا تعارض حق حيات با اعتقادات ديني است. نتيجه حاصل از احتمال دوم، دخيل شدن ارزشها و باورهاي ديني در تحقق حقوق بشر و تعيين قلمرو و دامنه آن است كه در اثر آن، مفهوم كرامت ارزشي شكل ميگيرد و در نتيجه، اين حقوق هم از نظر امتداد، هم از نظر كيفيت تعلّق و هم از لحاظ عوامل محدودگر متفاوت خواهد شد.
ادعاي اين نوشتار، تبيين، تحليل و تاييد احتمال دوم است؛ پذيرش احتمال دوم به معناي پذيرش مباني، منابع، اهداف و ضمانتهاي اجراهاي حقوقي، متفاوت از آن چيزي است كه در اسناد بينالمللي حقوق بشري آمده است
چكيده لاتين :
One of the serious debates on the philosophy of human rights, which nowadays has a great significance in the global arena, is the determination of the relationship between the human rights and the significance of life as the most basic human right. The present paper tries to answer the question that whether this right is granted to the individual merely as being human, or another factor, that is the significance of the right, is influential in its granting. There are two possibilities in this regard: one is that no cultural, value, or doctrinal factors would play any role in the realization of this right and the scope of being human would be fundamentally defined apart from these factors. The second possibility would result in the engagement of religious values and beliefs in the realization of human rights and determination of their scope and domain. As a result, the concept of value dignity will be formed. Therefore, these rights are different not only in regard to the continuation and the quality of granting, but also in regard to the limiting factors. The present paper tries to expound, analyze and approve the second possibility which defines man in the light of the significance of life. Accepting the second possibility means accepting the basic fundamentals, resources, aims, and legal sanction norms different from those mentioned in the documents of international human rights.
چكيده عربي :
انّ مساله تعيين الصله بين حقوق الانسان ومفهوم ( حقّ الحياه ) الذي يعتبر الاصل الاساسيّ في حقوق الانسان تعتبر من اهمّ المواضيع العامّه المطروحه علي طاوله البحث في عصرنا الحاضر. وهذه المقاله تتمحور حول بيان هذا المفهوم، اي هل انّ هذا الحقّ يتعلّق بالانسان لمجرّد كونه انساناً او هناك سببٌ آخر لثبوته، وهو مفهوم ( الحق ) ؟
هناك احتمالان في هذا المضمار، وهما :
اوّلاً: ليس هناك ايّ سببٍ ثقافيٍّ او مبدييٍّ او عقايديٍّ يوثّر علي ثبوت هذا الحقّ، وانّ انسانيّه الانسان مجرّدهً عن ايّ شييٍ آخر هي التي تثبته.
ثانياً: الاصول والمعتقدات الدينيّه هي التي تعيّن نطاق حقوق الانسان، ونتيجهً لها يتجلّي مفهوم كرامته. وبالطبع فانّ هذه الحقوق تختلف من حيث الاستمرار والنوعيّه والتقييد بحدود خاصّه.
وفي هذه المقاله يتمّ بيان وتحليل الراي الثاني واثباته، اذ يمكن من خلاله تعريف مفهوم حقّ الحياه. فاثبات هذا الراي يختلف عمّا هو موجود في الوثايق الدوليّه لحقوق الانسان من حيث الاصول والمصادر والاهداف وضمان تنفيذها.
اطلاعات موجودي :
ماهنامه با شماره پیاپی 165 سال 1390
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان