بررسي عوامل اجتماعي درخواست طلاق دربين شهروندان زن شيرازي

بررسي عوامل اجتماعي درخواست طلاق دربين شهروندان زن شيرازي

موضوع اين پژوهش، بررسي عوامل اجتماعي موثر بر گرايش شهروندان زن شيرازي به طلاق مي باشد. (چارچوب نظري اين پژوهش تركيبي از نظريه‌هاي جامعه شناسي خانواده و انحرافات اجتماعي مي‌باشد). روش پژوهش پيمايشي و ابزار مورد استفاده براي گرد آوري داده ها پرسش نامه بوده است. حجم نمونه 353 نفر بود كه به صورت تصادفي انتخاب گرديد. تجزيه و تحليل داده‌ها در سطح توصيفي از نوع همبستگي انجام گرفت و نتايج بدست آمده نشان دادند كه متغيرهاي مدت زندگي مشترك، ميزان شناخت پيش از ازدواج (كوتاه بودن دوران نامزدي) و تعداد فرزندان، با گرايش به طلاق زنان رابطه اي معنا‌دار و معكوس دارند. متغيرهاي نظر خانواده ي فرد نسبت به طلاق، دخالت ديگران در زندگي زوجين، عدم مشورت در امور زندگي، سويزن يكي از زوجين و رابطه ي نامشروع با ميزان گرايش زنان به طلاق رابطه اي معنا‌دار دارند. در تحليلداده ها از رگرسيون چند متغيره به روش گام به گام استفاده شد و متغيرهاي ميزان شناخت پيش از ازدواج، دخالت ديگران در زندگي زوجين و سويزن يكي از زوجين توانستند 72? از واريانس متغير وابسته (گرايش زنان به طلاق)را پيش بيني كنند.

This study set out to explore social factors affecting women’s tendency to get divorced. The theoretical framework of this study is grounded in an integration of social theories of family & social deviations. A use was made of a questionnaire in this survey research. It was administered to a random sample of 353 respondents. Descriptive correlational data analysis yielded a negatively significant relationship between married life duration, brevity of engagement duration, the number of children and women’s tendency towards divorce. It was also revealed that there was a significant relationship between the stance of respondent’s family towards divorce, others’ interference, lack of consultation in life affairs, the suspicion of one of the mates and womenʹs divorce tendency. Stepwise multiple regression analysis further indicated that brevity of engagement duration, others’ interference, the suspicion of one of the mates could predict 72% of the total variance of the dependent variance, that is, women’s divorce tendency.