اولويت‌بندي عوامل اساسي موفقيت در پياده‌سازي مديريت دانش در بنگاه‌هاي كوچك و متوسط: مطالعه موردي شركت‌هاي قطعه‌سازي ايران خودرو

Identification and Prioritization of Critical Success Factors of Knowledge Management in Iranian SMEs: The Case of Irankhodro Active Spare Parts Manufacturing Companies

مهم ترين مشخصه سازمان‌هاي قرن بيست و يكم، تاكيد بر دانش و اطلاعات است. سازمان‌هاي امروزي، نيازمند كسب، مديريت و بهره برداري از دانش و اطلاعات به منظور بهبود كارايي هستند. در اين پژوهش بر اساس مطالعه دقيق عوامل اساسي موفقيت در پياده‌سازي مديريت دانش، عوامل اصلي و عناصر فرعي شناسايي شده و از روش هاي مصاحبه با خبرگان دانشگاهي، پرسشنامه و ابزار تحليل عاملي براي تعيين اهميت و اولويت آنها استفاده شده است. جامعه آماري اين پژوهش شركت‌هاي قطعه سازي خودور است و نمونه آماري آن نيز شركت‌هاي قطعه سازي زير مجموعه ايران خودرو را دربرمي‌گيرد. اهميت و اولويت‌بندي اين مجموعه عوامل اساسي موفقيت مي تواند به‌عنوان راهنما براي كسب‌وكارهاي كوچك و متوسط كشور در جهت اولويت‌بندي و تنظيم فعاليت‌هاي مديريت دانش مورد استفاده قرار گيرد. همچنين محققان مي‌توانند از اين پژوهش براي درك بهتر فعاليت‌هاي مرتبط با مديريت دانش و ايجاد مدل هايي استفاده كنند كه به گسترش حوزه مديريت دانش كمك مي‌نمايد.

The most important characteristic of the 21st century organizations is the emphasis on knowledge and information. Todayʹs organizations require acquisition, management and exploitation of knowledge and information in order to improve their performance. In this paper, based on the findings of literature review, critical success factors of implementing knowledge management are identified. Questionnaires and interview are used as data gathering tools. The study population consists of all spare parts manufacturing companies and the sample drawn from this population includes the spare parts manufacturing companies of Irankhodro Company. Identification of important factors and prioritization of critical success factors (CSFs) are crucial, since Small and Medium Sized Enterprises (SMEs) use them as a guide in knowledge management. Moreover, the SMEs may benefit from this approach as priority setting tool in knowledge management. The findings of this study can be used in order to better understand the activities associated with knowledge management and specify models leading to development of knowledge management.