رابطه ي بين هوش هيجاني و آگاهي فراشناختي از راهبردهاي خواندن با عملكرد تحصيلي دانشجويان گروه علوم تربيتي دانشگاه شهيد بهشتي

رابطه ي بين هوش هيجاني و آگاهي فراشناختي از راهبردهاي خواندن با عملكرد تحصيلي دانشجويان گروه علوم تربيتي دانشگاه شهيد بهشتي

هدف از اين پژوهش بررسي رابطه ي بين هوش هيجاني و آگاهي فراشناختي از راهبردهاي خواندن با عملكرد تحصيلي دانشجويان بود. روش پژوهش از نوع همبستگي و جامعه ي آماري شامل تمامي دانشجويان دوره هاي كارشناسي و كارشناسي ارشد گروه علوم تربيتي دانشگاه شهيد بهشتي تهران بود كه بر اساس روش نمونه گيري تصادفي ساده تعداد 127 نفر به عنوان نمونه ي آماري انتخاب و به پرسشنامه ي هوش هيجاني شرينگ و پرسشنامه آگاهي فراشناختي از راهبردهاي خواندن مختاري و ريچارد پاسخ دادند. معدل كل دانشجويان نيز به عنوان شاخص عملكرد تحصيلي در نظر گرفته شد. يافته ها نشان دادند كه بين مولفه هاي هوش هيجاني (به جز مولفه ي همدلي) و تمام مولفه هاي آگاهي فراشناختي از راهبردهاي خواندن با عملكرد تحصيلي دانشجويان رابطه ي معنادار و مثبت وجود دارد. در متغير هوش هيجاني، مولفه هاي مهارت هاي اجتماعي و خود كنترلي و در متغير آگاهي فراشناختي از راهبردهاي خواندن، راهبردهاي حل مسيله و راهبرهاي كلي خواندن به ترتيب بيش ترين سهم را در تبيين عملكرد تحصيلي داشتند. در متغيرهاي پژوهش بين دانشجويان به تفكيك جنسيت تفاوتي معنادار وجود نداشت، اما به تفكيك دوره ي تحصيلي در زير مولفه ي همدلي، نمره ي هوش هيجاني دوره ي تحصيلي كارشناسي بيش-تر از دوره ي ارشد بود. ميزان آگاهي فراشناختي از راهبردهاي خواندن نيز در راهبرد كلي خواندن و راهبرد حمايت خواندن، نزد دانشجويان ارشد بيش تر از دانشجويان كارشناسي بود. در حالي كه در مولفه ي راهبرد حل مسيله، از لحاظ آماري تفاوتي معنادار بين دو گروه وجود ندارد.

The aim of this research was to study the relationship between emotional intelligence (EQ) and metacognitive awareness of reading strategies (MARS) on the one hand, and academic performance on the other. The research method was correlation. The statistical population included all education students at both B.A and M.A levels who study at ShahidBeheshti University. Using a simple accidental sampling procedure, 127 students were selected and responded to the EQ questionnaire and MARS questionnaires. Students’ GPAswere considered as the measure of their academic performance. Findings showed that there were positive and significant relationships among EQ(except for empathy) and all dimensions of MARS with academic performance. Social skills and self-control subscalesin the EQ; and problem-solving strategies and global reading strategies dimensions in the MARS had the highest share in explaining academic performance. With respect to differences between two genders, such differences were not substantiated. Undergraduates had a better performance than undergraduates in the empathy subscale in the EQ measure. On the other hand, graduates scored better on the two dimensions of global reading strategies and the strategy of supporting reading in the MARS. However, in the dimension of problem solving no significant difference was found between the two groups.