عنوان مقاله :
توزيع مجدد باران در توده هاي خالص بلندمازو و راش شرقي جنگل هاي خزري (مطالعه موردي: جنگل خيرود)
عنوان فرعي :
Rainfall redistribution in natural pure stands of Quercus castaneifolia C.A.M. and Fagus orientalis L. in Caspian forests (Case study: Kheyrud forest)
پديد آورندگان :
حسيني قلعه بهمني، سيدمحمود نويسنده Hoseini Ghaleh Bahmani, S.M , عطارد، پدرام نويسنده دانشگاه علوم پزشكي شيراز;دانشگاه علوم پزشكي شيراز;دانشگاه علوم پزشكي شيراز;دانشگاه علوم پزشكي شيراز;دانشگاه علوم پزشكي شيراز; Attarod , pedram , احمدي، محمدتقي نويسنده Ahmadi, M.T
اطلاعات موجودي :
فصلنامه سال 1390 شماره 0
كليدواژه :
بلوط بلند مازو , داربارش , راش شرقي , باران ربايي
چكيده فارسي :
اين پژوهش با هدف تعيين مقادير اجزاي بارندگي (داربارش، ساقاب و باران ربايي) در دو توده جنگلي خالص از گونه هاي بلندمازو (Quercus castaneifolia C.A.M) و راش شرقي (Fagus orientalis Lipsky) در جنگل آموزشي-پژوهشي دانشگاه تهران (جنگل خيرود) اجرا شد. مقدار بارندگي كل با استفاده از سه عدد جمع آوري كننده باران، كه در نزديك ترين فضاي باز نسبت به پلات هاي مورد تحقيق قرار گرفته بودند، اندازه گيري شد. به منظور جمع آوري داربارش، 35 عدد جمع آوري كننده داربارش به صورت تصادفي در سطح هر توده قرار داده شد. ساقاب توليدي با استفاده از جمع آوري كننده هاي مارپيچي كه در ارتفاع برابر سينه درختان دو گونه با قطرهاي مختلف نصب شده بود، اندازه گيري شد. مقدار باران ربايي از تفاضل بارندگي كل و مجموع داربارش و ساقاب محاسبه شد. در طول دوره بررسي، 13 و 14 مورد بارندگي با عمق تجمعي 297 و 270 ميلي متر به ترتيب براي بلندمازو و راش شرقي ثبت شد. سهم متوسط داربارش، ساقاب و باران ربايي براي گونه بلندمازو به ترتيب 5/75، 26/0 و 24/24 درصد و براي گونه راش به ترتيب 3/71، 7/2 و 26 درصد از بارندگي كل برآورد شد. بين نسبت داربارش به بارندگي كلْ، در بلندمازو و راش شرقي روابط افزاينده و قوي به دست آمد. به علاوه، نتايج نشان داد كه بين نسبت باران ربايي به بارندگي كل و بارندگي كل در هر دو گونه، روابط كاهنده و به نسبت قوي برقرار است. تحقيق حاضر، زياد بودن سهم باران ربايي را در جنگل هاي مورد بررسي نشان داد و لزوم اندازه گيري آن را در محاسبه تراز آبي حوضه هاي آبخيز آشكار كرد.
چكيده لاتين :
Measurements of gross rainfall (GR), throughfall (TF), and stemflow (SF) were conducted inside oriental beech (Fagus orientalis Lipsky) and oak (Quercus castaneifolia C.A.M.) forests in Kheyrud Forest Station of University of Tehran. GR was collected by means of three manual collectors placed in neighboring open areas from the study plots. TF was collected by thirty five TF manual collectors positioned randomly underneath the trees canopies. SF was collected from beech and oak trees, with different diameters by the spiral-type SF collection collars installed at diameter at breast height. Rainfall interception (I) was calculated indirectly as the difference between GR and sum of the TF and SF. The cumulative GR depths of 13 and 14 events for oak and beech forests were 297 and 270 mm, respectively. On the event scale average ratios of TF:GR, SF:GR, and I:GR in the oak forest were 75.50%, 0.26%, and 24.24%, respectively, whilst those of the beech forest were 71.30%, 2.70%, and 26%. Strong positive correlations were observed between TF and GR in both oak and beech forests. Results showed fairly strong negative relationships between I:GR and GR in both forests. Rainfall interception contributes a notable amount of incident rainfall in the oak and beech forests and its measurement, therefore, is an essential element while assessing water balance on the catchment scale.
اطلاعات موجودي :
فصلنامه با شماره پیاپی 0 سال 1390
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان