تقاضاي بازار اسلامي ‌در مقايسه با بازار رقابت كامل

Demand in Islamic market in comparison with highly - competitive market

ارزشهاي فرهنگ غرب به روشهاي گوناگون و ظريفي با علم اقتصاد درآميخته است. اين ارزشها نقش تعيين‌كننده‌اي در نظريه‌ها دارند. از آموزه‌ها و راهبردهاي اسلامي ‌درباره تقاضا مي‌توان سه اصل رعايت ارزشها، تقدير معيشت (تخصيص بهينه منابع) و اخوت و برادري (تكافل اجتماعي) را اصطياد كرد. موضوعات اقتصادي گرچه پذيراي روشهاي جديد هستند، ولي مي‌توان با توجه به اصول حاكم بر رفتار انسان اقتصادي مسلمان، با قدري تغيير در مفاهيم ادبيات اقتصاد سرمايه‌داري و بسط آنها، مباحث را ارايه كرد. اصل تكافل اجتماعي، صرفه‌جويي و ممنوعيت خوشگذراني در حد اتراف (اصل تخصيص بهينه منابع) موجب مي‌شود افراد به‌سمت كالاهاي ضروري گرايش يافته و اين كالاها در طيف خاصي قرار گيرند و دامنه وسيعي نداشته باشند. به‌عبارت ديگر، كالاهاي ضروري افراد مختلف جامعه و طبقات مختلف درآمدي تقريباً‌ به‌سمت كالاهاي خاص ميل كند. با ثبات ساير شرايط، سطح زير منحني تقاضاي فرد مسلمان نسبت به سطح زير منحني تقاضاي فرد غير مسلمان كمتر، اما سطح زير منحني تقاضا در بازار اسلامي ‌نسبت به رقابت كامل بيشتر خواهد بود. اگر افزايش قيمت، قدرت خريد مصرف‌كننده را از مقدار حداقل معيشت كمتر كند، در اينجا اثر درآمدي از طريق انفاقات به‌وسيله افراد با درآمد بالاتر يا دولت اسلامي‌تا رسيدن به سطح مطلوب ترجيحاً جبران مي‌شود. به‌عبارت ديگر، اثر درآمدي در دو سطح قيمت، محدود به كرانه بالا (اسراف) و كرانه پايين (حداقل معيشت) مي‌باشد.

Values of western culture have combined with economics in different delicate methods. These values play an important role in theories. Three principles including: observation of values, efficient allocation of resources and brotherhood (friendship and understanding between people) can be concluded from Islamic solutions on demand. Although economic subjects have the potentials of accepting new methods but regarding the rules govern the behavior of an economical Muslim man, a little change can be made in the concepts related to the literature of capitalist economy to present the discussion. The principles of brotherhood, economy and avoidance of merrymaking (or efficient allocation of resources) make people tend to use basic necessities where they are limited and not more available, i.e.; people from different social classes, on low or high income, are inclined to buy particular goods and commodities. Stabilizing the conditions, the level below the curve of a Muslim demand graph is less than a non-Muslim one in regard to the level below the curve, but the level below the curve on a demand graph in Islamic market is more in regard to the highly – competitive market. If prices exceed the purchasing power of consumer in regard to the basics for living, the Islamic government or people on high income can pay for, through donations to reach to the utility level. In other word, the effects of income, in two levels of prices, based on the high amount of consuming ( waste ) and lowest amount of consuming ( living necessities ).