بررسي مقايسه‌اي تاثير ميزوپروستول واژينال توام با اكسي توسين و اكسي توسين به تنهايي در آماده‌سازي و القاي زايمان در حاملگي‌هاي سه ماهه سوم

A COMPARATIVE STUDY OF VAGINAL MISOPROSTOL PLUS OXYTOCIN AND OXYTOCIN ALONE IN THE PREPARATION AND INDUCTION OF LABOR IN THE THIRD TRIMESTER OF PREGNANCY

پيش زمينه و هدف: در برخي شرايط طبي مامايي القاي زايمان و ختم حاملگي قبل از شروع خودبه‌خود انقباضات و آماده‌سازي سرويكس يك ضرورت مي‌باشد. هدف اين مطالعه بررسي اثربخشي ميزوپروستول واژينال در آماده‌سازي سرويكس و طول مدت زايمان و بيشاب اسكور پايين در سه ماهه سوم مي‌باشد. مواد و روش‌ها: در اين طرح كه به‌صورت كارآزمايي باليني با تخصيص تصادفي انجام شد 100 خانم باردار ترم با انديكاسيون ختم حاملگي و بيشاب اسكور پايين دردو گروه مساوي تحت آماده‌سازي با gµ 25ميزوپروستول واژينال و سپس اكسي توسين(مورد) و يا اكسيتوسين به تنهايي (شاهد) قرار گرفته و از نظر وضعيت سرويكس، طول مدت زايمان، نحوه زايمان و نتايج نوزادي مقايسه گرديده و نتايج آماري بين دو گروه ارزيابي شد. يافته‌ها: در گروه مورد بيشاب اسكوراز 25/1±76/1به 57/2 ± 4/5 افزايش پيدا كرد(05/0P < ). ميانگين و انحراف معيار زمان شروع القاي تا زايمان درگروه مورد كم‌تر از گروه شاهد بود. (008/0 P). در گروه مورد 22 نفر نياز به ادامه القاي با اكسي توسين نداشتند كه 16 نفر (7/72درصد) زايمان واژينال طبيعي و 6 نفر(3/27درصد) تحت سزارين واقع شدند. روش زايمان، دفع مكونيوم، آپگار دقايق اول و پنجم و وزن نوزادان در دو گروه تفاوتي نداشتند. در گروه مورد سه رخداد تهوع داشتيم كه نياز به درمان خاصي نداشت. بحث و نتيجه گيري: استفاده از ميزوپروستول قبل از القاي زايمان در ختم حاملگي‌هاي ترم با سرويكس نامناسب توصيه مي‌گردد. در خصوص دوز لازم و دفعات آن مطالعات گسترده‌تري لازم مي‌باشد.

Background & Aims: Induction of labor with an unfavorable cervix is one of the common reasons of pharmacologic and non pharmacologic agents available for cervical ripening and labor induction. The aim of this study was the assessment of cervical ripening with misoprostol in third trimester termination of pregnancy. Materials & Methods: This clinical trial study was conducted on 100 candidates for termination of pregnancy in Kosar hospital with gestational age ?28 weeks. The including criteria were nuliparity and primiparity intact membrane single fetus bishop score?5 reassuring FHR and cephalic presentation. The excluding criteria were unexplained vaginal bleeding placental previa estimated fetal weight over 4kg any C.P.D previous uterine scar and medical contraindication of misoprostol. The patients were divided into two groups with random allocation. In case group one dose of vaginal misoprostol inserted posterior cul-de-sac. In control group induction of labor with low dose of oxytocin was done. Result: The gestational age of mothersʹ parity initial bishop score mode of delivery staining of meconium first and fifth Apgar score was similar in both groups. Interval induction until delivery in misoprostol group was less than other group 442.7 ± 345 min Vs 635.9 ±371 min. About 22 women in misoprostol group did not need oxytocin for induction and alone with single dose of misoprostol were delivered (16womans 72/7%) NVD and (6womans 27/3%) C/S. Conclusion: Further studies are recommended on the use of misoprostol on labor induction before the end of term pregnancies with unfavorable cervix. Keywords: Oxytocin, Misoprostol, Ripening of cervix, Induction