رابطه بين «حمل اولي ذاتي و شايع صناعي» ملاصدرا و « قضاياي تحليلي و تركيبي»كانت

در اين مقاله ابتدا ريشه تاريخي تقسيم احكام به تحليلي و تركيبي از نظر كانت و تقسيم حمل به ذاتي اولي و شايع صناعي از نظر ملاصدرا مورد توجه قرار گرفته و پس از توضيح آنها، با نگاهي تطبيقي به اين دو تقسيم بندي تلاش شده است، به پرسش هايي مانند آيا قضايايي كه از حمل اولي ذاتي بر خوردارند، همان «قضاياي تحليلي» هستند و آيا قضايايي كه از حمل شايع صناعي برخوردارند، همان«قضاياي تر كيبي» هستند و به عبارت ديگر، آيا ميان اين دو تقسيم بندي اين-هماني برقرار است يا خير، پاسخ داده شود. براي پاسخگويي به اين پرسش ها اين اصطلاحات را به اجمال شرح داده ايم. در ادامه اين دو تقسيم بندي را در موارد مختلف با يكديگر مقايسه كرده، افتراق و اشتراك آنها را بيان كرده ايم و در پايان به اين نتيجه رسيده ايم كه اين دو تقسيم بندي به رغم شباهت هايي كه با يكديگر دارند، مطابقت كامل نداشته و تشابه آنها تنها در كليات است نه در جزييات.