كليدواژه :
اجتماع گرايي , اصالت گرايي فرهنگي , تغيير اجتماعي , روشنفكران روسي , اسلاوگرايي , اندام وارگي اجتماعي
چكيده فارسي :
در اين مقاله استدلال مي شود كه اسلاوگرايي به مثاب? طرحي براي ايجاد تغييرات اجتماعي در روسيه بوده است. براي تبيين اين موضوع تلاش شده تا جهتگيري اين تغيير و همچنين ابعاد سياسي و اجتماعي جريان فكري اسلاوگرايي در چارچوب جريان انتقادي روشنفكري روسي مورد مطالعه و بررسي قرار گيرد.دراين نوشتار رويگرداني روشنفكران روسي از دولت و قوانين رسمي و تمركز آنها بر جامعه و مردم روسيه بررسي مي شود. سوال اصلي اين است كه ماهيت اين تغيير كانوني از دولت به ملت چه بوده است. فرضيه هم اين است كه اين تغيير داراي ماهيتي مبتني بر ايجاد تغييرات اجتماعي در متن جامع? روسيه بوده است. بر اين اساس بيشتر بر نظريات خومياكف و كريفسكي تمركزشده است، تا روند اين تحولات روشن شود.