نگاهي جامعه‌شناختي به زنانه شدن عرصه هنر

چكيده هدف از اين مقاله، مطالعه نسبت بين هنر و زنان در تاريخ و تحول اين نسبت در آغاز قرن بيست و يكم، با استفاده از نظريه وارثان پي‌ير بورديو است. اين مقاله از دو بخش تشكيل شده است: بخش اول به سيري تاريخي درباره زن در تاريخ هنر و زنانه شدن ميدان هنر اختصاص دارد و نشان مي‌دهد كه چگونه با تحولات اجتماعي، حضور زنان در عرصه هنر روز به روز پررنگ‌تر شده است؛ بخش دوم با استفاده از يافته‌هاي يك پژوهش ميداني نشان مي‌دهد كه عواملي همچون خانواده، طبقه اجتماعي ،آموزش و كارفرما تا چه حد در افزايش نقش زنان در عرصه فرهنگ و هنر تعيين كننده هستند. در حالي‌كه از مهم‌ترين پرسش‌هاي تاريخ هنر، غيبت زنان در ميان هنرمندان بزرگ است، تصرف ميدان هنر در آغاز اين قرن از جانب زنان، نشانه آن است كه شرايط تاريخي نامساعد ( نابرابري حقوق مدني) و عوامل اجتماعي‌اي چون ممنوعيت آموزش هنري زنان، مي‌توانند به‌عنوان مهم‌ترين دلايل غيبت زنان در تاريخ هنر محسوب شوند.