عنوان مقاله :
افول قدرت زن در حماسه گرشاسپ نامه
عنوان فرعي :
Decline in the Power of Women in Garshasbnameh
پديد آورندگان :
بسّاك، حسن نويسنده استاديار زبان و ادبيّات فارسي Bassak, hasan , توكّلي، ناهيد نويسنده دانشجوي دكتري زبان و ادبيّات فارسي Tavakkoli, nahid
اطلاعات موجودي :
فصلنامه سال 1390 شماره 31
كليدواژه :
زن , گرشاسپ نامه , تقابل عقل واحساس , فروپاشي قدرت , دختر كورنگ شاه
چكيده فارسي :
زابلستان، با حضور شاداب، قدرتمند و خلاّق دخترِ كورنگ شاه، شهري آرماني بود. وي همراه پدرش آن سرزمين را با خردمندي تمام اداره ميكرد. او در انتخاب همسر آزاد بود.
هنگامي كه اعتماد به نفس دختر كورنگ شاه با وسوسه هاي دايه اي افسونگر متزلزل شد ديگر نتوانست آزاده و دلاورانه مكمل مرد باشد، بنابراين نيازمندانه در انتظار اَبَرمردي بود تا از او صاحب پسري قدرتمند شود.
جمشيدشاه كه از جور ضحاك فرار كرده بود، پس از ده سال آوارگي، روزي كه دختر در باغي شاهانه بزمي ترتيب داده بود، به زابلستان رسيد. او ميهماني دختر كورنگ شاه را از دور ديد وتقاضاي سه جام شراب كرد.
دختر والامقام با ديدن اين مرد، از آن جا كه با تمهيدات دايه مجذوب قدرتي مردانه شده بود، فرهنگ، استقلال و كمال خويش را ناديده گرفت؛از درون فروپاشيد؛ تعادل خويش را از دست داد؛ قدرت و خرد خويش را فراموش كرد و بي چون و چرا سروري مرد را پذيرفت. درنتيجه با پا فشاري و پنهان از چشم پدر با جمشيد به آيين الهي هود، پيمان زناشويي بست و پس از مدتي باردار شد.
شاه زابلستان، هنگامي كه از تسليم شدن دخترش آگاه شد وي را مورد عتاب قرار داد كه چرا آزرم، فرهنگ، كمال و جايگاه استوار خويش را از ياد برده و بهارش به خزان نشسته است؟ امّا همين كه اشك بر گونه ي دخترش جاري شد،اورا بخشيد و سخنان ازسر پند و تهديد دخترش را به جان پذيرفت. با آن كه ضحاك براي يابنده ي جمشيد جايزه تعيين كرده بود، كورنگ شاه به خواست دخترش جمشيد را مورد عنايت قرار داد و با هداياي بسيار به ديدنش رفت. جمشيد در اوّلين ديدار به كورنگ شاه گفت: كه از پيوند من و دخترت در نسل پنجم، گرشاسپ زاده خواهدشد.
فرزند جمشيد و دختر كورنگ شاه به دنيا آمد. او را «تور» ناميدند. كودك در بارگاه كورنگ شاه پرورش يافت و شباهتش به جمشيد سبب شد كه پدر به توصيه ي كورنگ بگريزيد. پس از مدّتي جمشيد به دست ضحّاك كشته شد و دختر كورنگ شاه در اندوه و نوميدي، خود كشي كرد.
گرشاسپ نامه، پاياني است بر دوران همراهي و برابري زن و مرد و همچنين بيانگر فرازي از زمان است كه زمينه هاي فرو پاشي كمال زن فراهم گشته و توازن قدرت زن و مرد در يك نظام هماهنگ و قدرتمند به دست خود زن ويران شده است. در اين حماسه زن نه از سر ضعف بلكه با عشق و احساسي مهار نشده، از درون فرو پاشيد و قدرتش متلاشي گشت.
چكيده لاتين :
Zabolestan was ruled by Koorang Shah, who had a wise, creative, strong, and young daughter. She helped his father in ruling the kingdom. The king had given her the freedom to choose her husband. She had a maid, who deceived her and weakened her self-confidence. The girl saw Jamshid Shah, who had fled the tyranny of Zahhak, in a party given by the king. Deceived by the maid, she overlooked her independence, lost he balance, forgot her wisdom and power, and accepted to marry Jamshid. When the king found it out, he was angry at her, but he forgave her when he saw her tears. They had a baby, who was named Garshasb. He closely resembled his father, Jamshid. Koorang advised Jamshid to run away. Jamshid did so and was a while later murdered by Zahhak. The king’s daughter was so hopeless and helpless that she committed suicide.
Garshasbnameh is an end to the era when man and woman were equal. The balance of power was disturbed by the woman herself. The woman collapsed from inside, not because of her weakness but due to her uncontrollable love and affection.
عنوان نشريه :
فصلنامه تخصصي زبان و ادبيات فارسي
عنوان نشريه :
فصلنامه تخصصي زبان و ادبيات فارسي
اطلاعات موجودي :
فصلنامه با شماره پیاپی 31 سال 1390
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان