تاثير مشاوره حمايتي براي دانشجويان با پيشرفت تحصيلي ضعيف

the effect of supporting consultation on student with weak educational progress

مقالات منتشر شده در آخرين شماره مجله ايراني آموزش در علوم پزشكي در جلسه‌اي با حضور اعضاي كميته دانشجويي مورد بررسي قرار گرفت و مقاله پيروي و همكاران با عنوان «مشاوره حمايتي براي دانشجويان با پيشرفت تحصيلي ضعيف : مطالعه مداخله‌اي»(1) به دقت مورد مطالعه قرار گرفت. علت انتخاب اين مقاله اهميت پيگيري و حمايت از دانشجوياني كه پيشرفت تحصيلي خوبي ندارند و كمك به تغيير اين شرايط بود. در اين مطالعه نشان داده شده است كه فرضيه پژوهش مبني بر تاثير برنامه مشاوره حمايتي بر بهبود عملكرد تحصيلي دانشجويان پرستاري مورد تاييد قرار نگرفته است و اختلاف معناداري بين دو گروه دريافت‌كننده مشاوره (مورد) و گروه بدون دريافت مشاوره (شاهد) مشاهده نشده بود در حالي كه تفاضل ميانگين قبل و بعد از انجام مطالعه در پسران به طور معناداري افزايش يافته بود(1). به نظر مي‌رسد توجه به برخي از عوامل در انجام مطالعه شايد مي‌توانست نتيجه مطالعه و معناداري آن را تحت تاثير قرار دهد: 1- در مقاله ذكر شده است كه مشاورين متفاوتي مشاوره را انجام مي‌دادند و هر يك از دانشجويان مي‌توانستند مشاور خود را تغيير دهد. از آنجاكه مشاورين نيز مانند همه انسان‌ها داراي جنسيت، خصوصيات، توانايي برقراري ارتباط، اطلاعات و نگرش متفاوتي هستند كه مي‌تواند بر روند انجام مشاوره و بالطبع نتيجه پاياني مطالعه تاثيرگذار باشد، بهتر بود از يك مشاور براي تمامي دانشجويان استفاده مي‌شد. به خصوص جنسيت و توانايي برقراري ارتباط شديداً مي‌تواند نتيجه مطالعه را تحت تاثير قرار دهد. بيان بسياري از مشكلات در مشاوره با جنس مخالف سخت‌تر و شايد ناممكن باشد. از طرفي نيز چه بسا مشاوريني كه به دليل عدم توانايي برقراري ارتباط مناسب با مشاوره شوندگان پس از ساعت‌ها مشاوره بدون اين كه حتي گامي به جلو برداشته باشند مشاوره را به اتمام مي‌رسانند و تغيير مشاور فقط در صورتي كه خود شخص اهميت زيادي براي اين قضيه قايل باشد مي‌تواند نتيجه را تغيير دهد و اين خود مي‌تواند نقش يك عامل مخدوش‌كننده را ايفا كند. 2- در نتايج ذكر شده است كه فردي به علت افسردگي از مطالعه خارج شده است اما مشخص نيست با معيار خاصي افسردگي در وي تاييد شده است يا تنها به گفته خود فرد اكتفا شده، افسردگي با چه شدتي بوده و آيا ساير افراد نيز از اين نظر بررسي شده‌اند و بيمار نبودند يا اصلاً مورد بررسي قرار نگرفتند!؟ از آنجا كه افسردگي از جمله بيماري‌هايي است كه مي‌تواند در پيگيري مشاوره و انگيزه فرد به تغيير شرايط نقش به سزايي داشته باشد بهتر بود اين بيماري در افراد مورد مطالعه بررسي شود. 3- همچنين پيشنهاد مي‌شود افرادي كه وارد مطالعه مي‌شوند از نظر بيماري‌هاي اعصاب و روان شامل افسردگي، فقدان توجه و تمركز و بيش‌فعالي (ADHD) و نيز ساير اختلالاتي كه سبب بي‌انگيزگي يا عدم پيگيري و انجام صحيح مطالعه مي‌شوند بررسي و افراد مبتلا از مطالعه خارج گردند تا عواملي كه جنبه مخدوش‌كننده دارند از مطالعه خارج شده و بتوان دقيق‌تر به بررسي نقش مشاوره در اين افراد پرداخت. 4- از طرفي نيز بسياري از دانشجويان به علت نمرات تحصيلي پايين در ترم پيش مشروط شده و ممكن است به دليل ترس و اجتناب از مشروطي مجدد كه مي‌تواند عواقب وخيمي داشته باشد، مجبور به تغيير نمرات و وضعيت تحصيلي خود باشند. بهتر بود دانشجويان از اين نظر و وجود سابقه مشروطي و نمرات ترم گذشته نيز مورد بررسي قرار مي‌گرفتند تا اين شرايط نيز در بين دانشجويان دو گروه مشترك باشد. اميد است مطالب ذكر شده بتواند گامي در جهت انجام مطالعات موثرتر باشد.