عنوان مقاله :
مبناي ساخت مدل براي سنجش دينداري
عنوان فرعي :
The Principle of Constructing a Model for Measuring Religiosity
پديد آورندگان :
شجاعي زند، عليرضا نويسنده عضو هييت علمي Shojaie Zand, Alireza
اطلاعات موجودي :
فصلنامه سال 1390 شماره 68
كليدواژه :
سنجه , قلمرو دين , مدلسازي , انتظار از دين , معنويتگرايي , دينداري
چكيده فارسي :
ايدهها و انديشهها در فرايند شكلگيري لزوماً ترتيبِ درست و مراحلِ منطقي خود را طي نميكنند. آنها بيشتر، وقوع و ظهوري «طبيعي» دارند تا «منطقي». از همين روست كه مطالعات دينداري، پيش از مدلسازي و مدلسازيها پيش از تامل در مباني ساخت مدلهاي دينداري به ظهور رسيدهاند.
مدلسازي براي دينداري، از پي ِمطالعات بسيط اوليه در اطراف دينداري ضرورت پيدا كرد و كنكاش در منطق و مباني ساخت مدلها نيز متعاقب چند دهه تلاش دينپژوهان در ساخت و عرضه مدلهاي مختلف دينداري، موضوعيت يافته است.
اين مقاله خود را در مرحله اخير از اين فرايند، يعني بررسيِ منطق و مباني ساخت مدلهاي دينداري تعريف ميكند و مدعي است كه درواقع ما با «دينداريها» و نه «دينداري» مواجهيم و مدل معتبر و مقبول هر دينداري را نيز تنها بايد از همان دينِ خاص اخذ كرد. از اين مدعا كه در برابر دو رويكرد «عامگرا» و «خاصگرا» در كارِ مدلسازيِ دينداري مطرح گرديده، در هفت فراز دفاع شده است.
چكيده لاتين :
Ideas and thoughts in the process of formation do not necessarily go through a proper, logical process; instead they have a natural occurrence and emergence. Hence, studies of religiosity emerged before modeling and modeling emerged before contemplation on the principle of their construction.
Following the primary simple studies about religiosity, modeling for religiosity became necessary and hence investigation in the logic and principles of construction of models, which followed several decades of research for construction and presentation of different models of religiosity, became relevant.
The present paper is placed in the final stage of the said process, that is, a logical study of principles of construction of models for religiosity. The main hypothesis of the present paper is: we are facing religiosities not religiosity and hence a valid, acceptable model for every religiosity should be extracted from that very specific religion. This hypothesis which has been defined vis-à-vis the universalistic and particularistic approaches in the modeling of religiosity, has been defined in seven parts.
چكيده عربي :
عاده لانري الافكار و الارا تسير علي نظم و منطق خاص، حدوثها «طبيعيا» لا«منطقيا»، فلذا نري ظهور مطالعه التدين قبل صنع النموذج وصنع النموذج قبل التامل في اسسها في صنع النماذج.
ضروره البحث جا اثر مطالعات بسيطه اساسيه والتحقيق في المنطق و اسس صنع النموذج و بعد عقود من جهد الباحثين في الدين في كيفيه صنع و تقديم صار ذات صله موضوعيه.
ياتي هذا المقال في مرحله الاخيره من هذه العمليه، اي التحقيق في منطق و اسس صنع النماذج و تدعي اننا نواجه في الحقيقه «تدينات» و ليس «تدين»، وعلينا ان ناخذ النموذج الموثق من نفس الديانه، نحن نواجه منهجي «المنحي العام» و «المنحي الخاص» في صنع نماذج التدين وندافع عنه في سبعه ابواب.
عنوان نشريه :
روش شناسي علوم انساني
عنوان نشريه :
روش شناسي علوم انساني
اطلاعات موجودي :
فصلنامه با شماره پیاپی 68 سال 1390
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان