عنوان مقاله :
بسط گفتمان خوشفرجامانگاري جهان بر مبناي «گفتمان فَرج و موعودگرايي» با عامليت صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران
عنوان فرعي :
Expansion of debate of a happy-ending world presumption based on a debate of messianism
پديد آورندگان :
احمدي، ظهير نويسنده عضو هييت علمي گروه ارتباطات مركز تحقيقات Ahmadi, Zahir
اطلاعات موجودي :
فصلنامه سال 1390 شماره 18
كليدواژه :
موعودگرايي , صدا و سيما , خوش فرجام انگاري
چكيده فارسي :
گفتمان با نقش معنادار رفتارها و ايدههاي اجتماعي در زندگي سياسي اجتماعي انسانها و جوامع سروكار دارد، به گونهاي كه در آن، سيستمهاي معاني، جهانبيني و فهم مردم از نقش خود در جامعه را جهت ميدهد. گفتمانها با بايد و نبايدها سرو كار دارند و به اصطلاح، هنجاري و شبه ايديولوژيك هستند كه با تغيير ارزشها، نگرش و رفتار افراد و جامعه پيوند مييابند.
نظريه گفتمان به زبان ساده؛ يعني ايجاد فضايي از انديشهها به گونهاي كه اين انديشهها، بر ديگر حوزههاي انديشهاي حاكم و مسلط شود تا جايي كه الگوي رفتاري مردم بر اساس آن شكل گيرد. به تعبير ديگر، در گفتمان به گونهاي با تصويرسازي براي جامعه سر و كار داريم كه از طريق خلق واژگان، اصطلاحات، تصاوير، ايدهها و گزارههاي مرتبط و منسجم و به اندازه كافي، قانعكننده، به تغيير و شكلدهي رفتار مخاطب و مردم نظر داريم.
گفتمان در فضاي تعاملي ايجاد ميشود؛ تعامل با تاريخ، تعامل با شرايط اجتماعي، تعامل با قدرت و تعامل با نهادها به ويژه نهادهاي ارتباطاتي و رسانهاي. در بحث سياستگذاري عمومي با توجه به اين امور و از طريق اقناع و ترغيب، به وسيله راديو و تلويزيون ميتوان از گفتمان به مثابه يك ابزار سياستگذاري در سطح كلان جامعه و بينالملل بهره جست. به طور كلي، دال مركزي، مفصلبندي، هژموني و سلطه، عامليت، ضديت و غيريتسازي، ايجاد يك نظم انديشهاي و نظم اجتماعي نوين و... از مولفههاي اصلي گفتمان تلقي ميشوند.
در مورد پايان هستي و جهان، دو ديدگاه بدفرجامانگاري و خوشفرجامانگاري وجود دارد كه در تضاد و تقابل يكديگر قرار دارند. ما بر اين مدعا هستيم كه بر اساس آموزههاي اسلامي به ويژه تعاليم تشيع، آينده و پايان خوش و پر از نشاط، اميد و زيبا براي انسان و جهان تصوير شده است. اين ايده را به واسطه صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران به صورت يك گفتمان غالب با حوزه گستره جهاني ميتوان مطرح كرده و بدين شكل، فضاي غالب گفتماني را با محوريت جمهوري اسلامي توسعه داد. با توجه به اصول و مباني انديشهاي و جهانبيني اسلامي، مولفههاي گفتمان خوشفرجامانگاري جهان كه در نظريه فرج و موعودگرايي مكتب تشيع منعكس شده است و در آن، به توحيدمحور بودن، حكيمانه و هدفدار بودن خلقت و نظام آفرينش، بهرهمندي هستي از غايت و نهايت حكيمانه، خلافت الهي انسان، حكومت عدل صالحان در آخرالزمان، برقراري صلح و امنيت جهاني، برقراري جامعه صالح و دولت كريمه به عنوان مفصلبندي اين گفتمان اشاره شده است.
در ديگر نظامهاي فكري و سياسي نسبت به پايان تاريخ و پايان هستي چنين صراحتي منطقي و منسجم با عنوان گفتماني خوشفرجام انگاري وجود ندارد، بلكه به ناخوشفرجام انگاري تمايل دارند يا در برخي از نظامهاي فلسفي و عقيدتي، ديدگاههاي نزديك به موعودگرايي موردنظر فلسفه انتظار و فرج وجود دارد كه به انسجام گفتماني فلسفه فرج نيست. از آنجا كه اين گفتمان، نويدهاي اميدواركننده و نشاطآفريني براي بشر حيران شده امروزين در انواع مكاتب و فلسفهها دارد، ميتواند به صورت شايسته گسترش بيابد.
چكيده لاتين :
The theory of debate is simply providing an atmosphere of ideas in such a way that these ideas dominate and govern over the other areas of thinking till the time that it will form the behavioral pattern of the people. The debate is generated within an interactive atmosphere; interaction with the history, interaction with the social conditions, interaction with power and interaction with the social crises.
There are two attitudes of a happy-ending world and an unhappy-ending world presumption in relation with the end of the Globe and the Being which are against each other. We claim that based on the Islamic teachings particularly the instructions of Shiite, a happing-ending presumption and future and full of hope and joy has been pictured for the human being and the world. Therefore, one can present such idea through media in the format of a predominant debate all over the world and develop a debate based upon wisdom, theism and the purposefulness of the creation.
Since from one hand, The Islamic Republic of Iran is the only governing system and the country which explicitly declares itself as the believer and follower of the Shiite ideology. From the other hand, not only there isn’t any logical and harmonic explicitly regarding the idea of happy-ending presumption in other ideological, philosophical, speculative and political systems with respect to the finality of both history and the existence- but they tend towards the idea of unhappy-ending presumption - and/or there are attitudes which are close to messianist in some philosophical systems; however, neither of them are not as coherent as the philosophy of Recrudescence. Thus, a very welcome opportunity has been provided for Islamic Republic of Iran to be able to be a harbinger and pretender of such a debate.
اطلاعات موجودي :
فصلنامه با شماره پیاپی 18 سال 1390
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان