عنوان مقاله :
بررسي و نقد نظريه انقلاب در فلسفه سياسي افلاطون
عنوان فرعي :
A Critique of the Theory of Revolution in Platoʹʹs Political Philosophy
پديد آورندگان :
قرباني، مهدي نويسنده موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني ,
اطلاعات موجودي :
ماهنامه سال 1390 شماره 169
كليدواژه :
انقلاب , فلسفه سياسي , نظريه
چكيده فارسي :
اينكه نظامهاي سياسي چرا تغيير ميكنند، براي فلسفه سياسي اهميت اساسي دارد. اين مسيله موضوع نظريهپردازي بسياري از فيلسوفان سياسي قرار گرفته است. يكي از اين فيلسوفان، افلاطون، حكيم برجسته يونان باستان ميباشد كه معتقد است نظامهاي سياسي گوناگون در فرايند انقلاب و دگرگوني از علل خاص و منحصربهفردي پيروي ميكنند. همچنين انقلاب در هر نظام سياسي پيامدهاي خاص خود را به دنبال دارد. از نظر افلاطون، انقلابها در مسير انحطاط شكل ميگيرند، به گونهاي كه شرايط حاكم بر اجتماع در مقايسه با گذشته، نامناسبتر خواهد شد. نظريه انقلاب افلاطون خالي از نقد نيست. از جمله مهمترين اشكالهاي آن، ميتوان به نگاه منفي وي نسبت به مقوله انقلاب اشاره كرد. در اين مقاله، از روش توصيفي ـ تحليلي استفاده شده است.
چكيده لاتين :
The reasons behind the change in political systems is fundamentally important in political philosophy. Many political philosophers have expressed their views on this subject. One of them is Plato, the prominent philosopher of ancient Greece, who believes that due to unique and peculiar reasons political systems undergo revolution and changes and the revolution of every political system seeks to achieve its own particular goals. According to Plato, the revolutions that go into gradual decline will be in a worse and more inappropriate condition than that of the past. Platoʹs theory of revolution is not devoid of criticism. The most important criticism raised against this theory is the negative attitude he has towards revolution. The method used in this research is descriptive- analytical.
چكيده عربي :
انّ السبب في تغيير الانظمه السياسيّه يعدّ امراً بالغ الاهميّه في الفلسفه السياسيّه، وهذه المساله تعدّ موضوعاً للتنظير لدي الكثير من الفلاسفه السياسيّين؛ ومنهم الحكيم اليونانيّ المعروف افلاطون الذي يعتقد بانّ الانظمه السياسيّه المتنوّعه تتّبع عللاً خاصّهً وفريدهً من نوعها في مرحله الثوره والتحوّل؛ وكذلك فانّ الثوره في كلّ نظامٍ سياسيٍّ لها نتايج خاصّه بها. وبراي افلاطون فانّ الثورات تولد عندما تسير الامور نحو الانحطاط، بحيث انّنا لو قارنّا اوضاع المجتمع الحاليّه مع السابقه لوجدناها غير متناسبهٍ. ونظريّه الثوره لافلاطون تعتبر عُرضهً للنقد، واهمّ نواقصها هي نظرته السلبيّه لقضيّه الثوره. امّا الاُسلوب الذي اتّبعه الكاتب في هذه الدراسه فهو نظريٌّ تحليليٌّ.
اطلاعات موجودي :
ماهنامه با شماره پیاپی 169 سال 1390
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان