خودباوري نه خودباختگي بررسي «گلشن راز جديد» لاهوري و مقايسه آن با «گلشن راز» شبستري

Self-confidence not Narcissism A Study of Lahoori’s Golshan-e Raz-e Jadid and Comparing it with Shabestari’s Golshan-e Raz

اقبال لاهوري متفكر و عارف پاكستاني به ايران و عارفان ايراني عشق مي ورزيد و رهايي مسلمانان را در برگشت به سنن اسلامي مي دانست اما پاره اي از انديشه‌هاي عرفان اسلامي را نيازمند به بازنگري مي ديد او به مولانا جلال الدين رومي ارادت خاصي داشت، شيخ محمود شبستري مورد توجه او بود و به آثار او از جمله «گلشن راز» عنايت خاصي داشت و سوالات اميرحسيني هروي را مهم مي دانست بنابراين كوشيد كه خود نيز با توجه به برداشت و تفسيري كه از آنها دارد بدانان پاسخ دهد لذا «گلشن راز جديد» را سرود و به بعضي از مفاهيم عرفاني فلسفي كتاب «گلشن راز» از جمله فكر و دامنه آن، ممكن و واجب، وحدت وجود، قديم و حدث به گونه اي نو نگريست و راه پيشرفت ملل اسلامي را در برگشت به «خودي» مي دانست; در اين مقاله كوشيده ايم كه به تفاوت ديدگاههاي اين دو انديشمند بزرگ اسلامي توجه كنيم و آنها را نشان دهيم.

Eqbal Lahoory the Pakistani thinker and mystic Loved Iran and Islamic mysticism and beleveid that the emancipation Muslims depends on their return to the Islamic traditions. But he believed that some of the ideas of Islamic mysticism need to be revised. He had a special attention to Mawlana Jalaloddin Romi and Shabestari?s Golshan-e Raz. He considered Amir hussein Heraviy s questions important and as a resalt tried o compose (Golshan-e Raz Jadid) and Replay to some of the mystic and philosophic concepts of (Golshane Raz) Suchus: thought and it?s scope, Contingent being and Necessary Being, Pantheism, Eternal and Not Eternal. He thought the Progress of Islamic Nafions Depends on it?s Return to “Selfness”. and the progress of Islamic nations. We have tried to point to the differences between the View Points of these two thinkers of Islam.