عنوان مقاله :
آموزش دين در دوره كودكي: ارزيابي انتقادي رويكرد روانشناختي
عنوان فرعي :
Teaching of Religion in Childhood; Critical Analysis of a Psychological Approach
پديد آورندگان :
نوذري ، محمود نويسنده ,
اطلاعات موجودي :
دوفصلنامه سال 1390 شماره 13
كليدواژه :
كودك , ارزيابي انتقادي , رويكرد شناختي
چكيده فارسي :
ديدگاه عمده روانشناساني كه با رويكرد شناختي مراحل فهم كودكان از مفاهيم ديني را بررسي كردهاند، اين است كه آموزش دين به كودكان بايستي تا زمان دستيابي كودك به تفكر انتزاعي به تاخير انداخته شود. در اين مقاله ديدگاه مذكور گزارش، نقد و ارزيابي شود. دادهها از راه مراجعه به اسناد و مدارك مربوطه گردآوري شده و به روش توصيفي ? تحليلي و توصيفي ? انتقادي تجزيه و تحليل شده است.
يافتههاي تحقيق حاكي از اين است كه نظريه تاخير آموزشِ دين با اين پنج ايراد اساسي مواجه است: 1. چارچوب نظري كه رشد ديني در آن چارچوب بررسي شده و نيز ابزار بهكارگرفتهشده براي سنجش دينداري نامناسب است؛ 2. از پيچيدگي و منحصربهفرد بودن رشد ديني غفلت شده است؛ 3. تفسيري نارسا از مفاهيم ديني ارايه شده است؛ 4. با ديدگاه مستفاد از روايات ناهماهنگ است و اينكه 5. تاخير آموزش دين هم امكانپذير نيست و هم آثار نامطلوب تربيتي در پي دارد.
چكيده لاتين :
For most of the psychologists who are working on the process of childrenʹs understanding of religious concepts it is a belief that teaching of religion to children should be delayed until they can acquire abstract thought. Through the present study, while it was critically assessed, this approach was presented. Referring to documents, the data required for the study was gathered and analyzed in both analytical-descriptive and critical-descriptive method. Results have showed that this approach faced with five basic challenges; first, the theoretical framework, in which religious education was studied and the research instrument for assessing religiosity were not reliable ones. Second, the uniqueness and complexity of religious development was ignored. Third, a vague interpretation of religious concepts was suggested. Forth, it was not conformed to the approach derived from sayings and the fifth, not only the delay in religious education has not been possible, but also it remains inadequate educational effects
چكيده عربي :
الراي الاساسي الذي يطرحه علما النفس الذين بحثوا بمنهج معرفي مراحل ادراك الاطفال للمفاهيم الدينيه هو ان تعليم الدين للاطفال يجب تاخيره الي حين وصول الطفل الي القدره علي التفكير الانتزاعي. في هذه المقاله يعرض الراي المذكور آنفاً علي بساط الدراسه والنقد. جُمعت معطيات هذا البحث عن طريق الرجوع الي الوثايق والاسناد المتعلّقه بهذا الموضوع و جري تحليلها بالاسلوب الوصفي ? التحليلي، والوصفي ? النقدي.
يستشف من معطيات هذا التحقيق ان الدعوه الي تاخير تعليم الدين للاطفال تُثار ضدها خمس مواخذات اساسيه و هي: اوّلاً: الاطار النظري الذي بُحث فيه النمو الديني لم يكن مناسباً، و كذلك الادوات التي استُخدمت لقياس مدي التدين لم تكن مناسبه. ثانياً: الغفله عن تعقيد النمو الديني و كونه ذا حاله فرديه. ثالثاً: التفسير المنقوص للمفاهيم الدينيه. رابعاً: ان هذا الراي لا ينسجم مع الراي الذي يفهم من الروايات. خامساً: تاخير تعليم الدين غير ممكن، و تترتّب عليه ايضاً انعكاسات تربويه وخيمه.
عنوان نشريه :
تربيت اسلامي
عنوان نشريه :
تربيت اسلامي
اطلاعات موجودي :
دوفصلنامه با شماره پیاپی 13 سال 1390
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان