عنوان مقاله :
اجراي حدود در عصر غيبت از منظر فقه اماميه
عنوان فرعي :
The Enforcement of Hodood (Divine Prescribed Punishment) in the Major Occultation Era
پديد آورندگان :
الهيان، مجتبي نويسنده دانشكده فقه و فلسفه-گروه الهيات-پرديس قم-دانشگاه تهران Elahian, M
اطلاعات موجودي :
فصلنامه سال 1389 شماره 0
رتبه نشريه :
فاقد درجه علمي
چكيده فارسي :
اجراي حدود در عصر غيبت يكي از موضوعات پر ماجرا در فقه اماميه است. در بعد درون فقهي، در خصوص اين كه در عصر غيبت اقامه كننده حدود چه كسي خواهد بود، بين فقها اختلاف نظر وجود دارد. عدهاي از فقها اجراي حدود را جز وظايف اختصاصي امام معصوم7 و نايب خاص آن حضرت7 ميدانند و با استناد به اصل عدم ولايت، معتقدند اجراي حدود در زمان غيبت بايد تعطيل شود. در مقابل، گروه كثيري از فقها با استناد به اطلاقات دلايل حدود و رواياتي دالّ بر نيابت عام فقها از سوي امام معصوم7 در عصر غيبت، به وجوب اجراي آن از سوي ولي فقيه جامعالشرايط معتقدند. مخالفين اجراي حدود در عصر غيبت، علاوه بر چالش درون فقهي كه بر سر اقامهكننده حدود وجود دارد؛ چالشهاي برون فقهي نظري و عملي را مطرح كردهاند؛ از قبيل اينكه اسلام مجموعهاي به هم پيوسته و منظم است و در صورتي كه تمام ابعاد اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي اسلام كاملاً اجرا نميشود، اصرار بر صرف اسلاميكردن مجازاتها بيمنطق است. همچنين احتمال اينكه مجازاتهاي حدي نشات گرفته از فرهنگ عصر تشريع و عرف زمانه باشد، وجود دارد. افزون بر اين، اجراي مجازاتهاي حدي به جهت ويژگي ثابت و خشن بودن آنها با دستاوردهاي كيفر شناسي در تعارض است. در اين مقاله ابتدا با بررسي چالش درون فقهي با محوريت اقامه كننده حدود در عصر غيبت روشن ميگردد كه فقيه جامعالشرايط ميتواند در عصر غيبت حدود را اجرا كند و سپس با بررسي چالشهاي برون فقهي نظري و عملي به اين نتيجه خواهيم رسيد كه اين چالشها به آن اندازه از قوت بهرهمند نيستند تا بتوانند به عنوان حكم اولي اقامه حدود را در عصر غيبت تعطيل نمايند.
چكيده لاتين :
The enforcement of Hodood (Divine prescribed punishment) in the Major Occultation era of Imam Mahdi is one of the remarkable subjects of Twelver Shia (Imami) jurisprudence.
Referring to a juridical principle called Adam-al-Vilaayah (Lack of Guardianship); some Shia jurists consider the task as the prerogative of infallible Imam or his Special Representatives and maintain that the enforcement of hodood must be ceased in the era of occultation.
In contrast, many jurist hold that the enforcement of Hodood is obligatory, while referring to the absoluteness of traditional proofs (Dalil), as well as those traditions which indicate that the jurist take charge of deputyship of infallible Imam in the period of occultation.
Regardless of the juridical challenges about the subject, the opponents put forward some theoretical and practical challenges.
This article supports the idea that a fully qualified jurist can enforce the divine punishment in the era of occultation, while investigating some theological problems of the subject, concludes the challenges cannot stand as a primary real rule against the traditional proofs for enforcement of Hodood in occultation era.
عنوان نشريه :
پژوهش هاي فقهي
عنوان نشريه :
پژوهش هاي فقهي
اطلاعات موجودي :
فصلنامه با شماره پیاپی 0 سال 1389
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان