چكيده فارسي :
فقه اسلامي بويژه فقه اماميه، حاوي مسايلي است كه اجراي احكام آنها نيازمند به حكومت مقتدر و حاكم معتقد و آگاه نسبت به تعاليم الهي آن است. بر اين اساس، بايد توجه داشت كه ميان فقه اسلامي و مسيله ديانت با مسيله حكومت پيوندي ناگسستني برقرار است. در اين مقاله، به برخي از تجليات اين پيوند، اشاره شده است.
از جمله:
الف) سيري در متون فقهي براي تبيين پيوند فقه و حكومت.
ب) سيره و عملكرد رسول خدا در باب حكومت اسلامي.
ج) سيره و عملكرد ايمه معصومين و نيز ديدگاه‌هاي صاحب نظران فقهي و ديني در باب حكومت و لزوم برپايي آن در جامعه.
در اين مقاله اثبات خواهد شد كه هرگز نمي‌توان فقه را از سياست جدا دانست. و قهراً بايد گفت كه: ديانت ما عين سياست ماست و دين و حكومت خداپسند دو روي يك سكه‌اند
چكيده لاتين :
Islamic fiqh especially Imami fiqh, contains subjects that their application need a powerful government and a ruler that must be aware of divine teachings. Accordingly, it should be noted that there is a strong connection between the fiqh of Islam and the issue of government. Here, we study some expressions of this connection, including:
a) Review of fiqhi texts to make the connection of fiqh and government clear
b) The lifestyle of prophet (s?ra al-nabawi) and his operation about Islamic government
c) The lifestyle of prophet and Imams and their actions and also viewpoints of religious experts about government and the necessity of its establishment in society
In this essay, we demonstrate that it is not possible to separate fiqh and politics, so we conclude that: our religiousness is just our exercise of politics, in this way religion and governing piously are two sides of the same coin.
