سير تكويني پاسخگويي اجتماعي سازماني و ارايه مدلي براي بسط مفهومي آن در سازمانهاي ايراني

Corporate Social Responsiveness Evolutional Route and Deliver of Model for Its Conceptual Expansion in Iranian Organizations

اين تحقيق به بررسي ضرورت توجه سازمانها به تبعاتشان در جامعه اشاره داشته و جهت خروج از يك عدم اجماع معناشناختي و چارچوب ساختاري حوزه اجتماعي سازماني، به دنبال تعريف محوريتي است تا بتواند به صورت عملي، راهبردي و اساسي به مسال و تبعات اقدامات سازمان در جامعه پاسخ دهد كه در اين ميان اصطلاح پاسخگويي اجتماعي سازماني بعنوان مفري جهت خروج از اين سردرگمي محسوب مي گردد. هدف پژوهش: تحقيق بر حسب هدف از نوع توسعه اي – كاربردي و برحسب روش از نوع همبستگي مبتني بر معادلات ساختاري بوده كه نمونه گيري در اين تحقيق به صورت غير احتمالي با بهره گيري از نخبگان و جمع آوري اطلاعات با استفاده از پرسشنامه و به روش دلفي مي باشد. روش كار پژوهش: ضمن اشاره به سير تكويني اصطلاح پاسخگويي اجتماعي سازماني به بسط مفهومي آن پرداخته كه با تحليل عاملي سه مرحله اي و با بهره مندي از نرم افزار LISREL به آزمون رابطه شاخص ها با مولفه ها در مرحله اول، رابطه مولفه ها با ابعاد در مرحله دوم و رابطه ابعاد با مفهوم پاسخگويي اجتماعي سازماني در مرحله سوم مي پردازد. نتايج پژوهش: شناسايي شاخصها، مولفه ها و ابعاد مفهوم پاسخگويي اجتماعي متناسب با سازمانهاي ايراني كه اين امر مي تواند منجر به مدلي براي ارزيابي ميزان پاسخگويي اجتماعي در سازمانهاي ايراني گردد.

This research aims at conducting a survey about necessity of organizationsʹ attention to their concerns in the society. To exit from the semantics uncondensed and structural framework of the organizational social area, this research tries to define the basis to solve the problems and actions in the applicative, strategic and fundamental ways. Among these, the expression of corporate social responsiveness is counted as an escape to exit from this confusion. The purpose of the research which is based on developmental application and the determined method is correlation via factor analysis. Sampling done by using Delphi technique was collected the data from elites and by questionnaire not necessarily based on randomly selecting. Recounting growth and genetic way of the expression of corporate social responsiveness, the research pays attention to the conceptual expansion with the triple factor analysis using LISREL software. In the first place the relation of indexes is tested, while in the second and third stages the relationship between components with the dimensions and the relation between the dimensions with the concept of corporate social responsiveness were tested respectively. This research provides a model for Iranian organizations in order to have an operational system in our country. This model identifies dimension, component and index too. Keywords: Social Audit, Corporate social responsiveness, Corporate social responsibility, Structural equations