عنوان مقاله :
تقابل عقل و عشق در مثنوي مولانا و حديقه سنايي
عنوان فرعي :
The Contrast of Reason and Love in Mowlana’s Mathnavi and Sana’i’s Hadighe
پديد آورندگان :
ضيايي، انور نويسنده ,
اطلاعات موجودي :
فصلنامه سال 1389 شماره 4
كليدواژه :
عشق , مثنوي مولانا , عقل , حديقه سنايي
چكيده فارسي :
چكيده
اگر تاروپود متون عرفاني را بررسي كنيم، در نهايت به يك نقطه يا محور ميرسيم و آن محور يا نقطه مركزي، دايره زبان و بيان صوفيه يا موضوع نهايي، عشق نام دارد. چرا كه در اين مكتب هدف غايي از تحمل رنجها، رياضتها و زندگي، وصال حق است و وصال حق يا محبوب هدف زندگي و سعادتمندي بشري است. از اين مهمتر، عرفان اسلامي تفكّر ويژهاي است كه برخاسته از دين اسلام بوده كه چهره دين و شريعت را زيباتر جلوه داده است. عشقستايي و عقلستيزي يكي از اصول صوفيه است. عقل از نظر اين طايفه (عارفان) نميتواند به هر شناختي دست يابد و در راه رسيدن به حقيقت، «پاي استدلاليون چوبين است» و به هر طريق عشق مقامي بالاتر از عقل دارد. مرد كامل براي رسيدن به كمال بايستي ابتدا از شريعت عبور كند، سپس به طريقت وارد شود (عشق)، تا به منزل و مقصود سعادتمندي برسد (حقيقت) و همين مضمون در مثنوي مولانا به اوج ميرسد. سنايي نسبت به عقل تفسيري دوگانه دارد. آن جا كه همگام با شرع و امور دنيوي است عقل را پايه كمال ميداند اما وقتي كه در مقايسه با عشق قرار ميگيرد عقل را فروتر ميداند و عقل به جايي نميرسد و كاري از پيش نميبرد. بحث عقل و عشق از مباحث بسيار مهم و كليدي مثنوي مولانا و حديقه سنايي است. لذا در اين نوشتار به بحث و تفحص در خصوص عقل و عشق در اين دو اثر پرداخته شده است.
عنوان نشريه :
زيبايي شناسي ادبي
عنوان نشريه :
زيبايي شناسي ادبي
اطلاعات موجودي :
فصلنامه با شماره پیاپی 4 سال 1389
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان