بررسي چالش‌هاي پذيرش و كاربرد فنّاوري اطلاعات و ارتباطات در بين دبيران مدارس متوسطه شهر اصفهان براساس مدل موانع كاربرد فاوا

Investigating the Challenges for Adopting and Implementing of Information and Communication Technologies (ICT) by Isfahan High Schools Teachers: Based On

مناسب بودن استفاده از فنّاوري اطلاعات و ارتباطات در آموزش و پرورش موضوع پژوهش‌هاي بسياري بوده است، اما هميشه چالش‌هايي بر سر راه كاربران فاوا و به‌ويژه دبيران وجود دارد كه مانع از پذيرش و كاربرد فاوا در برنامه درسي آنان مي‌شود. بنابراين، هدف اصلي اين مقاله بررسي اين نوع چالش‌ها از ديد دبيران مدارس متوسطه شهر اصفهان براساس مدل موانع كاربرد فنّاوري اطلاعات و ارتباطات (فاوا) است. در اين مدل، موانع به چهار دسته سازماني، مديريتي، آموزشي، و مالي-تجهيزاتي تقسيم شده است. در پژوهش كيفي حاضر، با استفاده از روش توصيفي-تحليلي يافته‌ها، ديدگاه‌هاي دبيران در مورد موانع كاربرد فنّاوري اطلاعات و ارتباطات مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت. براي جمع‌آوري داده‌ها از پرسشنامه محقق‌ساخته با 5 سوال باز استفاده شده است. جامعه آماري پژوهش را همه دبيران مدارس متوسطه دخترانه و پسرانه شهر اصفهان در سال تحصيلي 87-88 تشكيل مي‌دهند كه با استفاده از روش نمونه‌گيري تصادفي خوشه‌اي 110 نفرشان به‌عنوان نمونه انتخاب شدند. براي تجزيه و تحليل داده‌ها، از محاسبه ميانگين و فراواني و تحليل محتوي استفاده شده است. يافته‌هاي پژوهش نشان مي‌دهد كه بيشتر دبيران، مهمترين مانع كاربرد فاوا را مربوط به دسته آموزشي دانسته‌اند. آنان عدم آموزش صحيح براي استفاده از فاوا در كلاس‌هاي ضمن خدمت را از چالش‌هاي مهم كاربرد فاوا در تدريس بيان كرده‌اند. عدم مديريت صحيح براي اجراي برنامه‌هاي تلفيق فاوا در برنامه درسي، عدم حمايت سازماني، و عدم وجود امكانات مالي و تجهيزات در مدارس، به‌ترتيب از ديگر موانع كاربرد فاوا بوده‌اند.

Relevance and usefulness of information and communication technologies (ICT) have been investigated in many researches. There are many challenges for ICT users, especially for teachers that act as inhibitor factors for using ICT in their jobs. The main purpose of this paper was to investigate these challenges in the view point of high school teachers in Isfahan city based on ICT use barriers model. In the model, barriers have divided into four groups: organizational, managerial, educational, and financial-instrumental. The research was based on qualitative method. For analyzing data descriptive-analysis method was used. For gathering data, researcher made questionnaire including 5 open ended had been used. Survey population included teachers of all high schools in Isfahan city in 1387-88 academic years. 110 teachers were selected by using cluster random sampling method. For data analysis, content analysis method was used to calculate the mean and frequencies. Findings indicated that most teachers have explained the lack of proper in-service training programs for their use of ICT as the most important obstacles for using ICT in teaching. Lack of suitable managerial strategies for implementing ICT in curriculum, lack of organizational support and lack of financial resources and equipments in schools, respectively, were other barriers in using ICT in Iranian high schools.