عنوان مقاله :
مدرنيته محل تضارب آرا
عنوان فرعي :
Modernity as a Media for Exchange of Thoughts
پديد آورندگان :
احمديان، قدرت نويسنده عضو هياتعلمي و استاديار گروه علومسياسي دانشگاه رازي كرمانشاه Ahmadian, Ghodrat , نوري، مختار نويسنده دانشآموخته كارشناسيارشد علومسياسي دانشگاه رازي كرمانشاه Nuri, Mokhtar
اطلاعات موجودي :
فصلنامه سال 1389 شماره 9
كليدواژه :
مدرنيته متاخر , باز انديشي , پست مدرنيسم , پوزيتيويسم , فراروايت , عقلانيت ارتباطي , مدرنيته , عقلانيت ابزاري , سرمايه داري متاخر
چكيده فارسي :
مدرنيته با گسستي معرفت شناسانه از قرون وسطي، جهانبيني جديدي براي نوع بشر فراهم ساخت. در همين راستا اين نوشتار به دنبال بررسي پارادايم مدرنيته بر اساس چند تحول اساسي است كه از جمله ميتوان به رنسانس، پروتستانيسم، انقلاب روشنگري، انقلاب فرانسه و انقلاب صنعتي اشاره كرد. پارادايم مدرنيته بر مبناي اين تحولات اساسي، درصدد ايجاد شيوه زيست جديدي براي نوع بشر بود. به گونهاي كه اين شيوه زيست جديد بتواند، سعادت، رفاه و رهايي انسان را تضمين كند. اما عليرغم دستاوردهاي مثبت آن، بعضي از انديشمندان پارادايم مدرنيته را به شيوههاي مختلف نقد كردهاند. در راستاي بررسي اين انتقادات، مقاله حاضر دو نكته مهم را مطرح مينمايد: نكته اول اينكه، ايده منتقدين مدرنيته را از متفكرين كلاسيك تا مكتب فرانكفورت و منتقدين پست مدرن مورد تجزيه و تحليل قرار ميدهد. در نكته دوم نيز، تلاش ميشود تا باورهاي آن دسته از انديشمندان را كه به «گذار» از مدرنيته، و متفكران باز انديشي چون هابرماس، گيدنز و جيمسون را كه به «تداوم» در مدرنيته اعتقاد دارند مورد تجزيه و تحليل قرار گيرد.
چكيده لاتين :
According to Gaston Bachelard (science philosopher) modernity with its
epistemological detachment form that of medieval era developed a new world view
for human kind. With this in mind, in this article it is tried to investigate the
modernity paradigm based on a few fundamental development including
renaissance, Protestantism, intellectual revolution, French and industrial revolution.
With these developments, modernity paradigm had promised to set up a new way
of life for humanity which would guarantee welfare and happiness for all.
However, in spite of its achievements some social scientists have criticized
modernity paradigm for failure to fulfill fully its pronounced desired ends. Thus,
two main objectives in this article are: investigation of thoughts on modernity
paradigm from classic to post modern critics; 2) inquiry into the thought of those
scholars believing in transition for modernity and those holding the view of
persistent modernity. In the second part of this paper the perspective of two groups
of scientists such as post- modernists and revisionists such as Habermas, Gidens
and Jimson will be the subject of argument.
عنوان نشريه :
مطالعات سياسي
عنوان نشريه :
مطالعات سياسي
اطلاعات موجودي :
فصلنامه با شماره پیاپی 9 سال 1389
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان